پیش از
بحث اصلی، میتوانیم کمی به عقبتر برگردیم. زمانی که حکومت، در مواجهه با پیشنهاد
ترامپ برای تکمیل برجام اولین قمار خود را انجام داد و به فرصت ۶ ماهه مذاکرات
«نه» گفت تا اینکه ترامپ از برجام خارج شد. ما دقیقا نمیدانیم حکومت با چه محاسبهای
تن به ریسک خروج ترامپ از برجام داد؟ اما احتمالا از دو حالت خارج نیست:
یا تصمیم
گیران اصلی حرف های جواد ظریف را جدی گرفته بودند که با قاطعیت میگفت ترامپ نمیتواند
از برجام خارج شود. یا اینکه احتمال خروج ترامپ از برجام را میدادند، اما تخمین
نادرستی از خسارتهای پس از آن داشت. به هر حال امروز قضاوت ساده است. هم جدی
قلمداد کردن جناب ظریف غلط بود و هم شوخی قلمداد کردن تهدیدهای ترامپ. حاکمیت دست
اول قمار دیپلماتیک را بدجوری به ترامپ باخت.
قمار
دومی اما بسیار مهمتر شد. ترامپ به محض خروج از برجام و اعمال تحریمهای جدید
دوباره پیشنهاد مذاکره داد و توپ را به زمین جمهوری اسلامی انداخت. تا این لحظه هم
میدانیم که پاسخ حکومت رد مذاکره، دست کم تا پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا
بوده است. حالا میتوانیم سناریوهای پیش رو را بررسی کنیم:
سناریوی
«خوشبینانه» این است که ترامپ انتخابات را ببازد. در این حالت حکومت ما با تبلیغات
فراوان مدعی میشود که «مقاومت حداکثری» ما بر «فشار حداکثری» ترامپ پیروز شد و
حالا با سری افراشته به میز مذاکرات برجام باز خواهیم گشت. البته بسیار سادهاندیشانه
است که گمان کنیم دموکراتها حاضر میشوند با همان شرایط پیشین به برجام برگردند. احتمالا
امتیازات جدیدی از ایران طلب میکنند که ای بسا اگر در همین چهارسال به ترامپ داده
بودیم کار اصلا به اینجا نمیرسید. «یک طرفه بودن» این قمار همینجا آشکار میشود:
یعنی متوجه میشویم که حتی در سناریوی خوشبینانه هم حکومت از این «آل این» خود پیروزی
بزرگی کسب نخواهد کرد، مگر در بخش تبلیغات داخلی.
سناریوی
دوم اما چیزی بدتر از «بدبینانه» است. اگر ترامپ انتخابات را ببرد، حکومت ما به
وضعیت یک «بازنده مطلق» سقوط خواهد کرد. بازنده مطلق کسی است که در جریان یک
مذاکره، کوچکترین برگی در دست ندارد و عملا باید به هر پیشنهادی از جانب طرف مقابل
تن بدهد. اینجا دیگر ترامپ ضرب شست خودش را حسابی نشان داده و مقاومت ایران را در
هم شکسته است. ضمن اینکه دیگر هیچ نیازی هم به توافق با ایران و استفاده تبلیغاتی
از آن ندارد. فرجام چنین مذاکرهای را حتی نمیشود حدس زد.
در
امثال حکم ما مصرع معروفی وجود دارد که قماربازهای بازنده زیاد از آن استفاده میکنند:
«خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش». در مورد سناریوهای پیش روی حکومت ما اما،
خواندن این شعر چندان دردی را درمان نخواهد کرد. جهان سیاست بیرحمتر از این حرفهاست
که شما بازنده از سر زمین بلند شوی و قدم زنان به راه خودت بروی. اگر حکومتی روی
دست بازنده «آل این» کند معلوم نیست چه چیزی در انتظارش خواهد بود.
قطعا میشد
از این قمار جنونآمیز صرف نظر کرد و مدتها پیش با خود ترامپ وارد مذاکره شد و
امیدوار بود که او هم برای گرفتن ژست تبلیغاتی به توافق با حکومت ما نیاز داشته
باشد؛ اما حالا که همه فرصتها سوختهاند، واقعا پیشبینیاش دشوار است که در صورت
پیروزی ترامپ نتیجه کار به کجا خواهد کشید. بیشک وضعیت به قدری بغرنج خواهد شد که
گروهی هم به فکر بر هم زدن زمین بازی دیپلماسی بیفتند و این بار به جای هست و نیست
حکومت، هست و نیست کل کشور را به قماری جنونآمیز و حتی انتحاری بگذارند و بخت خود
را در زورآزماییهای غیردیپلماتیک بیازمایند. گزینهای که باید گفت حتی اندیشیدن
به آن لرزه بر تن انسان میاندازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر