اینکه میلیون ها آذری زبان، به صرف ترک بودن موسوی بخواهند به خیابان ها ریخته و علیه نظام دست به تظاهرات بزنند به نظرم غیر منطقی می آید. نمی توان فراموش کرد که شهروندان آذری زبان ایران، در سال های پس از انقلاب، نسبت به دیگر قومیت های کشور از شرایط بسیار بهتر، و حتی منحصر به فردی برخوردار بودند. آذری زبان ها به دلیل شیعه بودن هیچ گاه تبعیض های مذهبی را تجربه نکردند و -شاید به دلیل ترک بودن ارشدترین رهبران کشور- هیچ گاه از مسوولیت ها و مدیریت های کلان محروم نشدند. وضعیت اقتصادی در استان های آذری زبان نیز در کنار تهران، اصفهان، مشهد و شیراز، با فاصله ای بسیار از دیگر مناطق کشور بهتر است و همه اینها سبب می شود تا دست کم اگر یک قومیت بخواهد از عملکرد جمهوری اسلامی اظهار رضایت کند، این قومیت را ترک های ایران تشکیل دهند*.
با این حال کردها نیز حمایت چشم گیری از جنبش سبز به عمل نیاوردند. در تحلیل دلایل این موضوع موضع گیری های متفاوتی وجود دارد. عده ای به صورت افراطی به اصلاح طلبان و رهبران جنبش سبز حمله می کنند و حاضر نیستند میان موسوی و احمدی نژاد تفاوتی قایل شوند. من گمان می کنم این گروه (که مواضع آنها حتی ارزش نقد کردن هم ندارد) در اقلیت مطلق میان کردها قرار دارند.
اما قابل قبول ترین تحلیل از علل فعال نبودن کردها در جنبش سبز ایران را از «شهاب الدین» شیخی خواندم. تحلیلی که در کنار فشارها و محدودیت های شدید امنیتی در کردستان، بر سرخوردگی، دلسردی و نوعی بی اعتمادی کردها تاکید می کند. بی اعتمادی به اینکه سران جنبش سبز به واقع بخواهند نسبت به جنایاتی که در کردستان به وقوع می پیوندد نیز واکنشی قاطع و پیگیر –دست کم مشابه برخوردشان با قتل جوانان تهرانی- داشته باشند. این بی اعتمادی از دیدگاه من کاملا قابل درک و مستند است.
هفته گذشته حکم اعدام یک فعال کرد دیگر صادر شد اما حتی کوچکترین بازتابی در محافل خبری غیرکرد پیدا نکرد. امروز به خبر دیگری مبنی بر کشتار بی رحمانه کاسبکاران مرزنشین کرد برخورد کردم. امیدوارم از میان رهبران جنبش، چه موسوی و چه کروبی، دست کم یک نفر به چنین جنایاتی واکنش نشان داده، و تنها با صدور یک نامه چند خطی به تمامی کردها نشان دهد که جان آنان نیز به اندازه جان هموطنان ساکن تهران ارزشمند قلمداد می شود. این تنها می تواند یک آغاز، برای مسیر طولانی اعتماد سازی باشد.
پی نوشت:
* تنها گلایه به جای آذری زبان ها طی سال های اخیر، محدودیت در ترویج زبان «آذری» است که به خودی خود نمی تواند توده های مردم را برای یک اعتراض گسترده همراه سازد.
آمار کشتار کاسبکاران کرد در غرب کشور در طی 20 روز گذشته
کردها سنی هستند و نمیتوانستند شعار "یا حسین میر حسین" بدهند. آذری ها چرا؟ اونها که این مشکل را نداشتند.
پاسخحذفاما اعتقاد دارم که کردها هیچگاه نتوانستند از موقعیت استفاده بهینه بکنند. نمونه اش در همین جنبش بود که در خانه نشستند با وجود اینکه هر روز و به دلایل متفاوتی کشته میدهند.
دیوانه جان!
پاسخحذفمدتی است نوشته های شما رو می خوانم خوبند.
اما این نوشته ات نشان می دهد از تاریخ معاصر ایران و همچنین از آذربایجان هیج نمی دانی.
ظلمی که به آذربایجان روا رفت نه بر سیستان و نه بر کردستان و نه بر خوزستان تحمیل شد.
در یک مقاله همه را می نویسم و اگر نتوانم منتشر کنم برات ایمیل می کنم.
یک دیوانه / خوش باشی
با سلام
پاسخحذفبیانیه تحلیلی کانون دمکراسی آذربایجان درباره بحران کنونی و رمزگشایی از " سکوت " آذربایجان
برای اطلاع از مطالبات ملی آذربایجانیها منشور " آذربایجان سخن می گوید " را مطالعه فرمایید
ایهالناس مسلمان کشییکیاز سرگرمیهای جدید برای کشورها و دولتهای مسلمان و غیره مسلمان شده. جالب اینجاست که دوستان عزیز آقای احمدی خره،چین و شوروی، قبل از شمارش آرای انتخابات به ایشون تبریک گفتند. کشور چین و شوروی یک ساعت بعد از انتخابات به آنترینژاد تبریک گفتند تو نگو اینها با هم یه قرارهایی دارند و آنهم سرگرمی هست که هر ستاشون دوست دارند و آن هم، مسلمان کشی. در ارومجی چین و در چچنیا شوروی و در ایران عزیز دولتها همه مشغول مسلمان کشیهستند.احمدینژاد ممکن که خایهٔ امریکا و انگلیس را نمیمالد ولی خوب خایهٔ چین و شوروی را ما چ میکند. هینماز جمعه داد میزنم مرگ بر یهودی و صهیونیست تو نگو پولدارترین ادمهایی که شوروی را اداره میکنند یهودی هستند. هر هفته میرم نماز جمعه داد میزنم مرگ بر امریکا و مرگ بر انگلیس تو نگو مسلمان کشهای اصلی، چین، شوروی و همین رئیس جمهور قلابی خودمون آقای احمقی خره جنایتکار هستند.
پاسخحذف«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»