۱۰/۲۶/۱۳۹۱

آقا مصطفی، مرگ هست اما بازگشت نیست


قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - اصل ۹: «در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‏ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی‌های مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند».

 

«هرچند با وضع قوانین و مقررات» که هیچ؛ کجایند قانون نویسان انقلاب که ببینند این روزها برای سلب بدیهی‌ترین «آزادی‌های مشروع»، صرفا به یک گوشه چشم و چراغ سبز اکتفا می‌کنند تا در راه اثبات سرسپردگی و سینه‌چاکی خود برای حمله به کلید واژه «انتخابات آزاد» گوی سبقت را از هم بربایند تا هر ناظر بی‌اطلاعی به خوبی بتواند قضاوت کند ادعایشان در آزادی 30 ساله انتخابات چقدر حقیقت دارد! آیا نخستین شرط  انتخابات آزاد آن نیست که دست‌کم بتوان آن را بر زبان آورد؟

 

به امام جمعه تهران حرجی نیست اگر بگوید: «کله گنده‌ها و شکست‌خورده‌های سیاسی امروز از انتخابات آزاد صحبت می‌کنند».(+) ایرانی با مرور تاریخ خود به خوبی می‌داند که از همان آغاز خیزش مشروطیت امامان جمعه همواره در کدام جبهه قرار داشته‌اند و مسوولیت‌شان چه بوده است! جای اعجابی اگر باشد از آن 219 نفری است که در زمان راهیابی به مجلس سوگند خورده‌اند: «از قانون اساسی دفاع کنم و در گفته‏ها و نوشته‏ها و اظهار نظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آن‌ها را مد نظر داشته باشم» (بخشی از سوگندنامه نمایندگان مجلس، برگرفته از اصل 67 قانون اساسی) اما حالا بیانیه صادر می‌کنند که «به همه چهره‌ها، بلندگوهای داخلی که از لزوم انتخابات آزاد دم می‌زنند هشدار می‌دهیم که از عاقبت دیگر فتنه‌گران عبرت بگیرند که ملت شهید داده ایران اسلامی با هیچ احدی،‌عهد اخوت نبسته». (+) گویی که چماق‌دار عربده‌جوی کم آمده است که حالا این 219 نفر هم باید به جرگه «نفس‌کش»ها بپیوندند!

 

این روزها من دیگر نمی‌توانم تکرار کنم که «انقلاب فرزندان خود را می‌خورد». آنچه من به دو چشم خود می‌بینم و می‌توانم در پیشگاه تاریخ شهادت بدهم این است که این «انقلاب‌دزدها» هستند که برای مدتی نقاب به چهره می‌زنند و چند صباحی آرمان‌های بلند یک انقلاب آزادی‌خواهانه را در سطح برپایی منبر و روضه‌خوانی و تعویض تاج با دستار تقلیل می‌دهند. اما اگر انقلابی به واقع ریشه‌دار باشد، سرانجام روزی دوباره راه خودش را پیدا می‌کند. آنگاه می‌شود با خیال آسوده به «مصطفی تاج‌زاده» رو کرد و گفت: آقا مصطفی، ترسی از تکرار «انتخابات آزاد» نخواهد بود. مدت‌ها است که یادگرفته‌ایم برای بازپس‌گیری یک کشور و یک انقلاب «مرگ هست، اما بازگشت نیست».

 

پی‌نوشت:

مصطفی‌تاج‌زاده با ارسال نامه‌ای از زندان خطاب به هم‌وطنان گفته است: «نترسید و از انتخابات آزاد دفاع کنید»

 

۳ نظر:

  1. اولوم واردی -دوندی یوخدی
    ترجمه به ترکی عنوان مقاله!این عبارت ترجمه از ترکی است.

    پاسخحذف
  2. ناشناس۲۶/۱۰/۹۱

    دور باطل خیانت سیاسی در ایران بایستی به پایان برسد. به نظر من خیانت واگذاری دریای خزر به روسیه توسط رهبر تنها یک راه حل دارد و آن کلاً حذف رهبری از قانون اساسی است و حتی شورای رهبری نیز نمی تواند جایگزینی باشد چون تجربه ثابت کرد که دادن اختیار یک جانبه به یک فرد یا یک گروه غیر پاسخگو به مردم که از جانب مردم مستقیماً انتخاب نشده اند مساوی است با عدم پاسداری از تمامیت ارضی کشور ایران و نابود کردن حقوق اساسی مردم. به نظر من آقایان موسوی، کروبی ، رفسنجانی تا زمانی که معتقد به قانون دادن قدرت یک جانبه به یک فرد یا یک گروه که پاسخگو مردم نیستند و از طرف مردم مستقیماً انتخاب نشده اند می تواند عواقب بسیار بدتر از شرایط فعلی را داشته باشد.

    پاسخحذف
  3. ناشناس۲۷/۱۰/۹۱

    از زیستن سخت میگویند
    از انقلاب!
    آری؛ رگ های ابدیِ سرنوشت از میان ریگ ها و الماس ها میگذرد.

    پاسخحذف