درخواست كمك
پيشنوشت: شايد به نظر عجيب برسد كه من چرا بايد چنين مطلبي را اينجا مطرح كنم و از دوستان وبلاگ نويس درخواست كنم كه به اين پرسش من پاسخ داده و در اين راه من را راهنمايي كنند. اما اجازه ميخواهم فعلا دلايل خود را براي اين اقدام نزد خود نگه دارم و همچنان از دوستان درخواست كنم لطفا به من كمك كنند.
به تازگي براي يكي از دوستان من مشكلي پيش آمده است. اين دوست كه در يكي از بهترين رشتههاي يكي از دانشگاههاي كشور درس ميخواند و اين امر نشان ميدهد كه هيچ گونه مشكل هوشي ندارد، چند مدتي است كه گاه و بيگاه در يك جا توقف ميكند و با صداي بلند و يا آرام با خود صحبت ميكند. اين مكالمات انفرادي طي يك شبانه روز چندين بار تكرار ميشود و در هر نوبت گويي اين فرد به ناگاه از اطراف خود غافل شده و در دنياي ديگري فرو ميرود.
هيچ وقت متوجه نشدم كه آيا مخاطب اين دوست در جريان اين مكالمات يك نفر است و يا با افراد مختلف و متعددي صحبت ميكند. عجيبتر اينكه اين مكالمات كه در مكانهاي كاملا مختلف و متفاوتي صورت ميگيرد همواره با حركات عجيب و غريبي هم همراه است. حركاتي كه نه به يك نوع رقص شبيه است و نه به حركات ورزشي.
در نهايت تنها چيزي كه ميتوانم براي توضيح بيشتر اضافه كنم اين است كه نتيجه اين گفت و گوهاي يكنفره گاه به خوشحالي و سرزنده شدن دوست من و گاه به اندوه و تاثر وي منجر ميشود و اين اندوه گاه تا بدانجا پيش ميرود كه به گريه و زاري هم منجر ميشود.
من تصور ميكنم كه اين بايد يك نوع بيماري رواني باشد، اما نه هيچ گونه شناختي از انواع بيماري رواني دارم و نه هيچ گونه پيشينهاي در اين دوست سراغ دارم. از كليه دوستان خواهش ميكنم در اين مورد به من كمك كنند و حتي در حد يك راهنمايي ساده برايم پيغام بگذارند.
به تازگي براي يكي از دوستان من مشكلي پيش آمده است. اين دوست كه در يكي از بهترين رشتههاي يكي از دانشگاههاي كشور درس ميخواند و اين امر نشان ميدهد كه هيچ گونه مشكل هوشي ندارد، چند مدتي است كه گاه و بيگاه در يك جا توقف ميكند و با صداي بلند و يا آرام با خود صحبت ميكند. اين مكالمات انفرادي طي يك شبانه روز چندين بار تكرار ميشود و در هر نوبت گويي اين فرد به ناگاه از اطراف خود غافل شده و در دنياي ديگري فرو ميرود.
هيچ وقت متوجه نشدم كه آيا مخاطب اين دوست در جريان اين مكالمات يك نفر است و يا با افراد مختلف و متعددي صحبت ميكند. عجيبتر اينكه اين مكالمات كه در مكانهاي كاملا مختلف و متفاوتي صورت ميگيرد همواره با حركات عجيب و غريبي هم همراه است. حركاتي كه نه به يك نوع رقص شبيه است و نه به حركات ورزشي.
در نهايت تنها چيزي كه ميتوانم براي توضيح بيشتر اضافه كنم اين است كه نتيجه اين گفت و گوهاي يكنفره گاه به خوشحالي و سرزنده شدن دوست من و گاه به اندوه و تاثر وي منجر ميشود و اين اندوه گاه تا بدانجا پيش ميرود كه به گريه و زاري هم منجر ميشود.
من تصور ميكنم كه اين بايد يك نوع بيماري رواني باشد، اما نه هيچ گونه شناختي از انواع بيماري رواني دارم و نه هيچ گونه پيشينهاي در اين دوست سراغ دارم. از كليه دوستان خواهش ميكنم در اين مورد به من كمك كنند و حتي در حد يك راهنمايي ساده برايم پيغام بگذارند.
------------------------------------
پينوشت:
قسمت اول مصاحبه با دكتر باوند در مورد جزاير سهگانه منتشر شد
به اين بيماري ميگويند، هندزفري.
پاسخحذفسلام.نمی دونم این پست هم جزئ دیوانگی ها محسوب میشه یا نه ولی من به عنوان یه پزشک مجبورم این پست رو جدی بگیرم.دوست شما به سیکوز psychosis ونه لزوما اسکیزو فرنی مبتلاست.این طور که شرح دادی هم توهمات بینایی داره و هم شنوایی.سیکوز از اورژانس های روانپزشکی محسوب میشه ونیاز قطعی به بستری شدن داره.سیکوز علاوه بر اسکیزوفرنی در بیماریهای دیگری نیز دیده می شود. دوستت رو در اولین فرصت پیش روانپزشک ببر.
پاسخحذففکر کنم که من چیز بیشتری از آنچه که دوستان ما قبل از من گفته اند را نتوانم بگویم. اما خوب پیگیری یک پزشک مختص نسبت به مشکل این دوست شمامیتونه بهترین راه حل باشه.
پاسخحذفمن شخصا در مقطعی از زندگیم با افراد زیادی روبرو شدم که دچار خود بزرگ بینی و یا عدم تعامل با واقعیتها بودند. اینچنین افرادی با برخورد با شرایط سخت از جمله زندان پس از مدت زمانی دچار اختلالات روانی میشدند و خوب عوارضی هم شبیه به عوارض دوست شما پیدا میکردند. شاید این مساله با مشکل کنونی دوست شما همخونی نداشته باشه اما خوب میتونه نقل تجربه من در بابت موضوع شما باشه.
با سپاس