۱۱/۳۰/۱۳۹۱

یادداشت وارده: همه اشتباهات میرحسین موسوی، از كاندیداتوری تا حصر خانگی

 

ه. عظیمی: مقدمه


به عنوان كسی كه به میرحسین موسوی رأی داده‌ام و او را در بین نامزدهای موجود در انتخابات 88، به طور نسبی و نه مطلق برتر می‌دانستم، دیدگاه‌ها و مواضع میرحسین را مورد نقد و ارزیابی قرار می‌دهم. برخی وبلاگ‌نویسان حامی جنبش سبز از جمله «آرمان امیری» كه همواره در نوشته‌های‌شان، مخاطبان خود را از قهرمان‌سازی پرهیز داده‌اند و چشم امید به حل مشكل توسط قهرمانان اجتماعی را، عملی ساده‌لوحانه و به دور از واقعیت قلمداد كرده‌اند، خودشان دانسته یا نادانسته از میرحسین قهرمانی ساخته‌اند كه یك جمله از بیانیه‌ها و موضع‌گیری‌های وی را چونان آیه‌ای از قرآن یا حدیث پیامبر یا امامی معصوم آن چنان نقل می‌كنند كه گویا هیچ نقدی به عملكرد وی وارد نبوده و نیست.

 

این نوشته در تلاش است عملكرد میرحسین موسوی را در یك گفتمان درون‌جناحی و فارغ از تعصب‌ها و طرفداری‌های چشم و گوش بسته مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. قطعاً در جریان انتخابات 88، غالب مسئولین و جریانات سیاسی دچار اشتباهات ریز و درشت شدند كه پرداختن به اشكالات دیگران موضوع این یادداشت نیست و در فرصت دیگری به اشتباهات ایشان خواهم پرداخت.

 

اشتباهات میرحسین موسوی:


اشتباه اول: میرحسین موسوی می‌بایست برای انتخابات 84 وارد عرصه انتخابات می‌شد نه سال 88. فضای سیاسی سال 84 از هر نظر برای این ورود مناسب‌تر بود. اصولاً رقابت در عرصه انتخابات با رییس‌جمهور وقت كار دشواری است. به این علت كه وی از تریبون‌های رسمی برخوردار است و دستگاه‌های تحت امر وی مجری انتخابات هستند. در ایران كه بیش از 75 درصد اقتصاد دولتی است و اكثر منابع در اختیار دولت است، این مسأله تشدید می‌شود. هر دولتی در ایران می‌تواند با ابزارهای تشویقی نظیر افزایش حقوق مستمری‌بگیران یا كمك به خانواده‌های تحت پوشش كمیته امداد یا ابزارهای تهدیدی مثل ایجاد ترس و نگرانی از قطع برخی مزایا و امور رفاهی (نظیر سهام عدالت و مسكن مهر)، افكار عمومی را به سمت و سویی سوق دهد كه دوام دولت خودش را در پی داشته باشد.

 

انتخابات 84 از این جهت كه پایان دولت اصلاحات بود و میرحسین موسوی نیز با اهداف اصلاحات همسو بود، بهترین فرصت تاریخی برای به صحنه آمدن وی بود. زیرا از یك سو به رقابت با رییس دولت وقت بر نمی‌آمد و از سوی دیگر نیز از حمایت دولتی كه مجری انتخابات است، برخوردار بود. از سوی دیگر میرحسین موسوی شخصیتی شناخته شده و چند وجهی بود و از مقبولیت بالا بین اصلاح‌طلبان و مقبولیت نسبی بین اصولگرایان برخوردار بود. اما اشتباه محاسباتی میرحسین در این بود كه تصور می‌كرد یكی دیگر از اصلاح‌طلبان یا در بدترین حالت هاشمی رفسنجانی یا یك اصولگرای میانه‌رو مثل قالیباف پیروز انتخابات خواهد شد. ورود به عرصه سیاسی و به دست گرفتن قدرت جای تعارف كردن و غیرتی شدن نیست كه اگر فلانی بیاید من نمی‌آیم و حالا كه احمدی‌نژاد آمده من احساس خطر كردم و آمده‌ام.

 

اشتباه دوم: ورود میرحسین موسوی به عرصه انتخابات، با شعارها و سخنان نفی‌ای و سلبی بود. او احساس خطر كرده بود و تمركزش متوجه برشمردن اشتباهات دولت احمدی‌نژاد بود نه داشته‌ها و توانمندی‌های خودش. تا دو هفته مانده به برگزاری انتخابات به یاد ندارم كه وی برنامه‌ی مشخصی برای حوزه‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ارایه كرده باشد. بلكه او با تقبیح و تخطئه كردن رییس دولت و برنامه‌هایش قصد داشت، خودش را قهرمانی معرفی كند كه برای اصلاح وضع موجود به صحنه آمده است. بعدها زمانی كه برنامه‌های وی اعلام شد، خودش تسلطی بر روی برنامه‌ها نداشت و برای بیان آنها، مخاطبان را به كتابچه‌ای كه بر روی سایتش منتشر شده است ارجاع می‌داد.

 

اشتباه سوم: پذیرش حمایت هاشمی رفسنجانی یكی از بزرگترین اشتباهات استراتژیك میرحسین موسوی بود. این مسأله باعث شد كه وی دیگر كاندیدای مستقل محسوب نشود و همان كاری را بكند كه احمدی‌نژاد دوست دارد. وجهه هاشمی رفسنجانی طی دو دولت اصلاحات و خدمتگزار آن چنان تخریب شده بود كه حمایت هاشمی رفسنجانی از هر كاندیدایی، تمامی بار منفی او را به حساب كاندیدای مورد نظر واریز می‌كرد. از سوی دیگر هاشمی رفسنجانی به دلیل چهره سرمایه‌داری و توسعه‌طلب كه رفتاری عوام‌پسند و متواضعانه ندارد، شخصیت چندان مطلوبی برای توده‌ها نبوده و نیست. شكست انتخاباتی هاشمی در سال 84، و حمایت هاشمی از میرحسین این ذهنیت را دامن می‌زد كه میرحسین در واقع مهره‌ هاشمی است و خودش آزادی و استقلال عمل ندارد و حضور میرحسین در انتخابات برای انتقام‌جویی است.

 

اشتباه چهارم: میرحسین موسوی در میدان انتخابات 88 میرحسین موسوی دهه 60 نبود. موسوی كه نامزدی خودش را برای انتخابات از مسجد شهید قندی در جنوب شهر تهران آغاز كرد نویدبخش همان موسوی دهه 60 بود، اما رفته رفته وی در بسیاری از مواقع زمام امور را به دست اصلاح‌طلبان تندرو و برخی زخم‌خورده‌های احمدی‌نژاد سپرد و آنها بی‌محابا بر رییس دولت و ساختارهای حكومتی تاختند و نتیجه آن ریزش آرای اصولگرایان به نفع احمدی‌نژاد شد. طرح شعارهایی نظیر «موسوی، رهنورد؛ تساوی زن و مرد» از جمله مواردی است كه با موسوی نخست وزیر امام فرسنگ‌ها فاصله داشت. برخی گروه‌های تندرو كه از نظام ولایت فقیه دل خوشی نداشتند، كف خواسته‌های‌شان از میرحسین، حذف یا به حاشیه راندن ولایت فقیه و برقراری نظامی دموكراتیك بود.

 

اشتباه پنجم: نداشتن مواضع شفاف و سخنان دوپهلو از دیگر اشتباهات وی بود كه شاید برای ترس از ریزش آراء و حمایت برخی گروه‌ها صورت می‌پذیرفت. او حتی بعد از انتخابات نیز در بیانیه‌هایش از این ادبیات ابهام‌آلود و رمزگونه دست نكشید و باعث شد كه طیف گسترده و نامتجانسی از حامیان، از آیت‌الله صانعی و آیت‌الله دستغیب تا گوگوش و سروش پشت وی صف بكشند. اطلاق واژه «مردمی خداجوی» در بیانیه‌ی شماره 17 از معترضانی كه در روز عاشورا به خیابان‌ها ریخته بودند، نشان از نخواستن یا نتوانستن ارایه تصویری واقعی از معترضان به نتایج انتخابات دارد. افراد متعددی از شركت كنندگان در این راهپیمایی اعتراضی را می‌شناختم كه هیچ گونه گرایش‌های مذهبی نداشته و ندارند و ادعایی نیز در این زمینه ندارند و صرفاً هدفشان استفاده از فضای ایجاد شده در روز عاشورا برای بیان اعتراض به وضع موجود بوده است. قرار دادن همه معترضان تحت عنوان «مردم خداجوی» مشابه همان كاری است كه حاكمیت در مصادره به مطلوب واژه‌ی «مردم» به نفع خود می‌كند.

 

اشتباه ششم: آماده نبودن برای مناظره باعث شد كه نتیجه مناظره به نفع احمدی‌نژاد تمام شود. از قول سعید حجاریان شنیدم كه گفته بود اگر میرحسین موسوی به مناظره با احمدی‌نژاد نرود بازی را سه هیچ باخته و اگر برود بازی را شش هیچ باخته است و به نظرم پیش‌بینی درستی بود. لكنت‌های مداوم و «چیز چیز» گفتن و عدم صراحت در پاسخگویی و نداشتن تسلط در امر مناظره منجر شد وی آرای این رویارویی را از دست بدهد.

 

اشتباه هفتم: میرحسین به عنوان نماینده اصلاح‌طلبان، آرای آنها را داشت و وی باید برای كسب اعتماد اصولگرایان تلاش می‌كرد كه نكرد.

 

اشتباه هشتم: برخی آمار و اطلاعاتی كه از سوی اطرافیان میرحسین به وی داده می‌شد واقعیت نداشت. یك نمونه كه در مناظره با كروبی مطرح شد، ضریب جینی بود كه روز قبل از مناظره، بنده شخصاً اطلاعات ضریب جینی را از سایت بانك مركزی دریافت كرده بودم و با آن چیزی كه میرحسین در مناظره نمایش داد، مغایرت داشت. احمدی‌نژاد با افزایش حقوق بازنشستگان و برخی كارمندانی كه دریافتی پایینی داشت، فاصله دهك‌ها را كم كرد و ضریب جینی را در سال 1387 به 0.385 رساند، اما همین عدد از سوی موسوی 0.4045 اعلام شد كه خلاف واقع بود.

 

اشتباه نهم: فیلم تبلیغاتی دوم میرحسین یكی از بدترین فیلم‌هایی بود كه با تمركز بر «بگم بگم» و  نمایش عكس همسر موسوی توسط احمدی‌نژاد، نتوانست منجر به جلب آرای طیف مقابل شود و حتی برای برخی طرفداران موسوی نیز مشمئز كننده بود.

 

اشتباه دهم: عدم دعوت هوادارانش به رعایت اخلاق. شعارهایی نظیر «دكتر برو دكتر»، «یه هفته دو هفته محمود حموم نرفته»، «تورم رو ننه جون مهدی فهمید این كوتوله نفهمید» كه به طور خاص در راهپمایی چهارشنبه قبل از انتخابات و زنجیره انسانی خیابان ولیعصر مطرح شد، از جمله مواردی بود كه به وفور در تظاهرات حامیان میرحسین سر داده می‌شد و هیچ یك از اعضای ستاد میرحسین به این فضا اعتراضی نكرد. به واقع عدم تلاش وی به خروج از فضای احساسی و دامن زدن رقیب به این جو، موجب سوق دادن رقابت‌های انتخاباتی از فضایی عقلانی به فضایی كاملاً احساسی نظیر درگیری هواداران قرمز و آبی شد. كسی كه پرچم اخلاق را بلند می‌كند و داعیه‌دار «ادب مرد به ز دولت است» می‌شود، خودش باید آیینه تمام‌نمای اخلاق باشد و حتی كوتاهی در نهی بی‌اخلاقی نیز از وی پذیرفته نیست.

 

اشتباه یازدهم: اعلام زود هنگام پیروزی خودش در انتخابات در ساعت 23:30 روز رأی‌گیری. واقعاً از كسی كه هشت سال رییس هیئت دولت بوده است بعید بود كه صرفاً بر اساس تلفن یك فرد مطلع از وزارت كشور، مصاحبه مطبوعاتی برگزار كند و خودش را پیروز انتخابات اعلام نماید. با توجه به شمارش دستی آراء و یكی دو ساعت پس از پایان انتخابات، تقریباً اعلام نتیجه‌ی قطعی امری ناممكن و خبر پیروزی وی از اساس دروغ بود و هیچ گاه مشخص نشد منبع این خبر چه فردی بوده است.

 

دو ماه پس از انتخابات و در حاشیه یك جلسه، فرصتی دست داد تا دقایقی را به گفت‌وگو با دكتر عابدی جعفری وزیر بازرگانی دولت دوم میرحسین و قائم مقام ستاد انتخاباتی وی در انتخابات 88 بپردازم. یكی از سؤالاتی كه از وی پرسیدم، علت اعلام زودهنگام پیروزی توسط میرحسین بود. پاسخ دكتر عابدی جعفری بدین شرح بود: «از وزارت كشور با ما تماس گرفتند و اعلام كردند كه آقای موسوی برنده انتخابات شده است» پرسیدم چه كسی با شما تماس گرفت؟ دكتر گفت: «یك منبع موثق این خبر را به ما داد» به دكتر عابدی جعفری گفتم در همین سازمانی كه ما با هم گفتگو می‌كنیم، امور مالی بدون دستور كتبی معاون اجرایی یك چك صد هزار تومانی صادر نمی‌كند، كوچكترین كارهای اداری در این سازمان نیازمند نامه‌نگاری مكتوب است، چگونه باور كنم كسی كه هشت سال نخست وزیر و رییس هیئت دولت بوده است، بدون اتكاء به یك سند مكتوب و منبع قابل استناد، نتیجه یكی از مهم‌ترین وقایع سیاسی كشور را اعلام كرده است. دكتر عابدی جعفری گفت: «به هر حال ما از منبع‌مان مطمئن بودیم و چون تحركاتی را مشاهده می‌كردیم كه سعی داشت نتیجه را به نفع احمدی‌نژاد تغییر دهد، می‌خواستیم با این مصاحبه پیش‌دستی كنیم، كما این كه برخی سایت‌های وابسته به دولت نیز در آغازین ساعات روز شنبه نتیجه پیروزی احمدی‌نژاد را اعلام كردند، در حالی كه هنوز شمارش آراء تمام نشده بود» به دكتر عابدی جعفری عرض كردم اجازه بدهید كه از پاسخ شما قانع نشوم.

 

اشتباه دوازدهم: اعتماد به سامانه پیام كوتاه برای دریافت نتایج ناظران صندوق‌ها از دیگر اشكالات طراحی وی و ستاد انتخاباتی میرحسین بود. كاملاً قابل پیش‌بینی بود كه پیام كوتاه به عنوان مجرای ارسال اطلاعات نتایج انتخابات قطع خواهد شد. عدم پیش‌بینی راهكار جایگزین برای به دست آوردن نتیجه اعلام شده توسط ناظران صندوق‌ها، با وجود حضور دو وزیر كشور (محتشمی‌پور و موسوی لاری) در تیم مشورتی وی، نشان از ناتوانی میرحسین در سازماندهی و مدیریت یك كار محدود دارد.

 

اشتباه سیزدهم: صادق نبودن با مردم در ارایه آماری كه ناظران وی از صندوق‌های رأی اعلام كرده بودند. اگر چه سامانه پیام كوتاه قطع شد، اما ناظران میرحسین در صندوق‌های رأی افرادی بودند كه برای ستاد انتخاباتی میرحسین شناخته شده و دارای اسم، شماره تماس و آدرس مشخصی بودند كه دسترسی و دریافت نتیجه هر صندوق از آنها كار ناممكنی نبود. با وجود همه ناظرانی كه برای آنها كارت شناسایی صادر نشد یا كارت شناسایی آنها اشتباه صادر شد، وی از مجموع 48000 صندوق ثابت و سیار، 25000 ناظر داشت. از افراد متعددی كه ناظر میرحسین در صندوق‌های رأی بودند پرسیدم كه آیا بین رأیی كه شما شمارش كردید، با رأیی كه بعداً به صورت مشروح توسط وزارت كشور اعلام شد مغایرتی بود؟ پاسخ دادند یا همان عدد بود یا اختلافی در حد دو سه رأی داشت. میرحسین موسوی می‌توانست همان تعداد محدودی از آرائی كه به وسیله‌ی ناظرینش اعلام شده است را با مردم در میان بگذارد. مثلاً بگوید به این تعداد از ناظران من كارت ندادند، به این تعداد از ناظران اجازه ورود ندادند و از مجموع ناظرانی كه موفق به حضور و شمارش آراء داشتند، رأی من در این مثلاً ده هزار صندوق این بوده است كه با نتیجه اعلام شده مغایرت دارد یا ندارد. موسوی آن چنان كه خودش را بدون هیچ سند و مدركی پیروز زود هنگام انتخابات معرفی كرد، هیچ سند و مدركی دالّ بر وقوع یك تقلّب فراگیر كه منتهی به جابجا شدن حداقل 5 میلیون رأی شده باشد، ارایه نكرد و تمامی استدلال‌ها مبتنی بر حدس و گمانه بود.

 

دو شب قبل از انتخابات یكی از مسئولان اسبق وزارت علوم دولت اصلاحات را دیدم كه به من گفت: «هر نتیجه‌ای به جز میرحسین موسوی از صندوق‌ها بیرون بیاید، قطعاً تقلب شده است». آن زمان چون خودم نیز طرفدار موسوی بودم اعتراضی به این موضع‌گیری نكردم. زیراً اصولاً چنین سخنانی در طیف موافق نه تنها افراد را به تفكر در صحت و سقم گفته‌ها وا نمی‌دارد بلكه در فضای احساسی انتخابات، ایجاد هم‌افزایی و تولید انرژی مثبت مضاعف خواهد كرد. دو هفته بعد از انتخابات وی را مجدداً دیدم و پرسیدم كه آیا آن گفته خودش را به خاطر دارد؟ و گفت بله یادم هست كه چنین حرفی زدم. دوباره پرسیدم واقعاً این جمله با چه مبنای عقلایی و بر اساس چه شواهدی ساخته شده است؟ آیا غیر از این است كه امثال این گزاره‌ها سعی دارد، طرفداران میرحسین را در فضای روانی پیروزی قرار دهد تا ناخودآگاه به هر نتیجه‌ای غیر از پیروزی میرحسین اعتراض كنند؟ او هم تعجب كرد و گفت واقعاً نمی‌دانم!

 

از دوستان و آشنایان فرهنگی كه در شهرستان خودمان و برخی شهرهای دیگر به عنوان مجری پای صندوق‌های رأی بودند سؤال كردم كه نتایج به چه صورت بوده است و قاطبه‌ی افراد از بیشتر بودن رأی احمدی‌نژاد می‌گفتند و این را هم تأكید می‌كردند كه آرای كروبی واقعاً در حد دو یا سه عدد رأی در هر صندوق بود. مطمئن شده بودم كه استراتژی «بگم بگم» و معرفی دزدان 24 ساله‌ی انقلاب و پروژه‌ی «محمود دزدگیر» و «جومونگ ایران‌زمین» برای توده‌ها جواب داده است. احمدی‌نژاد بر خلاف میرحسین به درستی مخاطبان خودش را شناخته بود و با طرح و نقشه قبلی به میدان انتخابات آمده بود.

 

اشتباه چهاردهم: اصرار میرحسین بر برگزاری دوباره انتخابات، نشان از عدم شناخت ساختار حكومت، مجریان و ناظران انتخابات داشت. اگر واقعاً به زعم میرحسین در انتخابات تقلب شده باشد، ده بار دیگر هم همین مجریان و ناظران انتخابات برگزار كنند، نتیجه همین می‌شود كه اعلام شد و شاید بدتر از این هم بشود. این اشكال به قانون برگزاری انتخابات وارد است كه دولت در برگزاری انتخاباتی كه خودش ذینفع است، طبیعتاً بی‌طرف نیست. اگر بدون تغییر ساز و كار انتخابات، صرفاً خواستار تكرار آن باشیم، تغییری در نتیجه ایجاد نخواهد شد و ضمناً محل طرح اشكالات ساختاری، فضای متشنج پس از انتخابات نیست. میرحسین با پذیرش شكست و در میان گذاشتن ماوقع با مردم، می‌بایست تجدید نظر در قانون انتخابات ریاست جمهوری و اشكالات ساختاری آن را به زمان مناسبی موكول می‌كرد تا این حركت منجر به اصلاحات واقعی بشود.

 

اشتباه پانزدهم: اعتماد بیش از حد به اطلاعات ارایه شده از سوی اطرافیان مغرض، میرحسین را در توهم پیروزی قرار داده بود و وی به هیچ عنوان توان پذیرش شكست را نداشت. میرحسین قبل از آن كه نتیجه را به احمدی‌نژاد باخته باشد، مقهور فضای ذهنی ایجاد شده توسط اطرافیان خودش بود. ارایه نتایج نظرسنجی‌های بی‌اساس و یك سویه و آمار و اطلاعات ناقص از وضعیت صندوق‌ها، توهم توطئه تقلب را در وی تقویت كرد. برخی رفتارهای مشكوك مجریان انتخابات نظیر نرساندن تعرفه رأی در صندوق‌های شمال شهر تهران و افزایش صندوق‌های سیار نیز بر این مسأله دامن زد و میرحسین موسوی نادانسته پروژه حذف اصلاح‌طلبان و دستگیری‌های گسترده‌ی ایشان توسط حاكمیت را كلید زد. یعنی افتادن به همان دامی كه رقیب دیرینه مدت‌ها منتظر چنین اشتباهی از سوی جناح مقابلش بود.

 

تصور كنید در بازی پرسپولیس و استقلال، تیم استقلال با حمایت داور یك پنالتی غیرواقعی گرفته است و با ناجوانمردی بر تیم پرسپولیس پیروز شده و جام قهرمانی را تصاحب كرده است. آیا شكستن صندلی‌های استادیوم، فحاشی به داور و تیم مقابل، به آتش كشیدن اتوبوس‌های شركت واحد و به راه انداختن تظاهرات، روشی منطقی برای بیان اعتراض به رفتار ناجوانمردانه تیم استقلال و كمیته داوران و فدراسیون فوتبال است؟ آیا آن چه كه از سوی جنبش سبز بعد از انتخابات روی داد، چیزی غیر از آن چه طرفداران یكی از دو تیم آبی و قرمز پایتخت بعد از شكست (ناجوانمردانه) تیم‌شان در بازی داربی انجام می‌دهند بود؟ تصمیم كمیته انضباطی هم در چنین رویدادهایی از قبل مشخص است: حذف از لیگ برتر، محرومیت و جریمه. بخوانید حذف از صحنه سیاسی، دستگیری‌های گسترده و حبس خانگی سران جنبش.

 

اشتباه شانزدهم: جمعیت انبوهی كه روز بیست و پنجم خرداد ماه مسیر میدان امام حسین (ع) را به سمت میدان آزادی می‌پیمودند، میرحسین را جداً جوگیر كرد و وی و تیم مشاورانش تصور كردند از این پتانسیل به عنوان اهرم فشار به حاكمیت برای تغییر نتیجه انتخابات می‌توانند استفاده كنند. اما حتی همان‌هایی كه شعار «موسوی دستگیر بشه، ایران قیامت میشه» را سر می‌دادند، پس از حبس خانگی موسوی و كروبی كوچكترین اقدام عملی در این راستا انجام ندادند و این نشان از خطای محاسباتی میرحسین در شناخت هواداران واقعی و ناتوانی در تحلیل اقدامات بعدی حكومت بود.

 

اشتباه هفدهم: میرحسین موسوی به جای قضاوت در خصوص نتیجه انتخابات مبنی بر وقوع تقلب، می‌توانست در فضایی آرام به بیان دلایل، شواهد و اسناد و مداركش نسبت به آن چه در قبل، حین و بعد از انتخابات اتفاق افتادی بپردازد و قضاوت را به مردم واگذار كند. این رویه موجب می‌شد كه چهره‌ی منطقی و قانون‌پذیر موسوی همچنان محفوظ بماند و فرصت حضور مجدد وی برای انتخابات بعدی از دست نرود. او نه تنها این فرصت را از خودش سلب كرد بل‌كه برچسب فتنه‌گر بر پیشانی بسیاری از نزدیكان و سران جنبش اصلاحات نیز حك شد تا یك بار دیگر چهره‌های شاخص جناح چپ سنتی یا اصلاح‌طلبان و منتقدان حكومت زمینه حضور سیاسی را از دست بدهند.

 

جمع بندی:


برشمردن اشتباهات موسوی به معنای تأیید رفتار حكومت و دستگیری‌های گسترده و حمله به ستادهای موسوی قبل از اعلام نتیجه انتخابات نیست، بل‌كه هدف آن است، در عین دوست داشتن یك فرد، بتوانیم اشتباهاتش را ببینیم و اگر به ذوب شدگان ولایت فقیه خرده می‌گیریم، خودمان ذوب در میرحسین نشویم. بنده قویاً معتقد به وقوع تخلفات گسترده در انتخابات از سوی جریان حاكم هستم، از پرداخت سهام عدالت در هفته قبل از انتخابات تا افزایش حقوق بازنشستگان و پرداخت معوقات فرهنگیان در آستانه انتخابات و استفاده از امكانات دولتی و بی‌طرف نبودن شورای نگهبان در انتخابات و سكوت حاكمیت در برابر اتهام‌زنی‌های رییس دولت نهم و بسیاری اقدامات ریز و درشت دیگر. در عین حال معتقد هستم كه تقلب به معنای جابجایی پنج میلیون رأی (برای كشیده نشدن انتخابات به دور دوم) یا جابجایی یازده میلیون رأی (به منظور پیروزی احمدی‌نژاد در دور اول) صورت نگرفته است.

 

بروز تخلفات فراوان (و نه تقلب) از سوی جریان حاكم برای حفظ احمدی‌نژاد كاملاً طبیعی و قابل پیش‌بینی بود، اما آن چه غیرطبیعی و غیرمنطقی بود، رفتار احساسی میرحسین در نپذیرفتن شكست رسمی و اعلام پیروزی زودهنگام خودش و كشاندن دامنه‌ی اعتراضات به خیابان‌ها و عملاً خارج شدن كنترل معترضان از دست وی بود. موسوی در مدیریت وقایع پس از انتخابات ناموفق بود و نتوانست آن گونه كه باید و شاید از ظرفیت‌های ایجاد شده برای پیشبرد اصلاحات استفاده كند. اگر چه وقایع بعد از انتخابات بسیاری از تناقضات حاكمیت را علنی كرد، اما با اتخاذ تدابیری منطقی‌تر و حركت بین خط قرمز‌های نظام به مرور می‌شد همین تناقضات را افشا كرد، كما این كه خیلی از آنها هم‌اینك آشكار شده است.

 

پی‌نوشت:

«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشت‌های شما استقبال می‌کند.


۴۳ نظر:

  1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  2. خب الان متوجه شدم چرا شما آزادانه مینویسید و هرگز هم کسی به شما کاری نداره و وبلاگتون رو هم نمی بندند.
    من متعصب نیستم.موسوی هم قهرمان من نیست.اما در فضای کنونی درک نوشتن این موضوع برای من سخته.
    قطعا با این فرمایش شما که اعتقاد دارید افرادی دارن ایشون رو قهرمان جلوه میدن موافقم.اما سوال اول من اینه که اگر تمام این اشتباهات رو باور دارین پس واقعا به همچین کاندید سست بنیاد، احساساتی، دهن بین، کم خرد و بدون قدرت تجزیه و تحلیل درست وقایع و تمام ایراداتی که برشمردین رای دادین؟
    آیا ایشون با این کلکسیون ایراد میتونست فرد مناسبی باشه برای پست ریاست جمهوری؟
    به دلیل همین اشتباهات ایا میتونست کشور رو از روزهای حساس دور کنه؟
    فقط برای اینکه احمدی نژاد رای نیاره میبایست اینکار رو میکرد؟
    یا نه نهایتا موسوی چیزهایی داشت که میشد سکان کشتی این مملکت رو دستش سپرد؟

    قطعا موسوی قاطعیت احمدی نژاد و سیاست بازی ایشون رو نداره.قطعا مثل این روزهای احمدی نژاد به کسایی که سالهاست به صاحتشون نمیشه نزدیک شد نمیتونست دهن کجی کنه.قطعا او هم بله قربان گو میشد.

    البته شاید ما یک روز همه ممنون این لجبازی های محمود احمدی نژاد باشیم.دست کم کسی که تونسته حکومت رو حداقل برای اهداف خودش به چالش بکشه، چیزی که در این 3 دهه ندیدیم از کسی.

    اما هنوز اعتقاد دارم کمی نقدتون مجروح میکنه دل آدم رو.چون اون فرد هم سالها دور از سیاست بوده.نباید توقع داشت مثل دیگران شارلاتان باشه.بله موسوی ساده بود.خیلی ساده بود

    پاسخحذف
  3. پارسا ایرانی۳۰/۱۱/۹۱

    به رادیکال: این نوشته مربوط به آرمان امیری نیست، نوشته مهمان است.
    دو. اتهام زدن به آرمان امیری که داره با اسم واقعی اش تو این چهار سال مشتاقانه و با تداوم می نویسه و خطوط قرمز رو هم تا حدامکان رعایت کرده با علم کردن تئوری توطئه که «خب حالا فهمیدم...» خیلی مشمئزکننده است.
    سه. فرقی بین ما و مخالفان ما باید باشه؟ نه؟ من هم با خیلی از بخش های این نقد مخالم اما دلیل نمی شه با انتشارش مخالفت کنم.

    پاسخحذف
  4. با پارسا : اولا من بابت اینکه متوجه نشدم این نوشته ی مهمان است از آمان امیری عزیز پوزش میخوام.
    دوم اینکه شما هم اینقدر تند نرید.عبارت مشمئز کننده شما به گمانم برای حرف من خیلی مشمئز کننده تر بود.
    میتونم اون بخش رو حذف کنم و دوباره بنویسم اما به رسم ادب اینکار رو نمیکنم که اگر آرمان عزیز هم ناراحت شدن بیان و اعتراض کنن.قطعا ایشون ادبیاتشون بهتر از شماست.

    پاسخحذف
  5. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    نوشته خوبی بود من هم به میرحسین رای داده ام اما معتقد به این هستم که در این انتخابات تخلف روی داده و نه تقلب
    میرحسین انسان اخلاقی ای است و یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم انسانی ساده است در مقابل رقیب او قائل به اینکه هدف وسیله را توجیه می‌کند و حاضر شد برای به دست آوردن قدرت به هر تخلفی و سوءاستفاده از اموال عمومی و وعده‌های توخالی رو کند
    فراموش نکنیم سخن عثمان را در شورای شش نفره که گفت به سیره پیامبر اکرم (ص) و روش دو خلیفه قبلی عمل می‌کند و قدرت را به دست گرفت وعده ای که بعدها به آن عمل نکرد
    من مایل نیستم که بگویم حضرت علی (ع) در اینکه حاضر نشد سیاست‌بازی کند اشتباه کرده است برای ایشان عمل به اخلاق بر قدرت ترجیح داشت
    بنابراین با آنچه در این متن به سلوک اخلاقی میرحسین بر می‌گردد غالبا موافق نیستم ایشان تقریبا جز در مواردی که نویسنده هم بیان کرده اند در زمینه اخلاقی پیروز بوده‌اند
    با برخی از انتقادات نویسنده این متن موافقم اما معتقدم برخی دیگر مانند تحلیل بعد از بازی فوتبال است آیا همان تحلیل‌گر می‌تواند قبل از بازی عوامل شکست را به همان شیوه بررسی کند؟
    به نظر من کسی که بخواهد در عرصه سیاست سالم بازی کند و از شیوه‌های ناجوانمردانه برای رای آوردن استفاده نکند مانند کسی است که از ابتدای بازی سه بر صفر عقب باشد

    پاسخحذف
  6. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    واقعا جالبه .با خودتون چه فکری کردید که انتخابات رو با فوتبال مقایسه کردید ؟ حرفتون زمانی درسته که حکومت به یه حداقل هایی پایبند با

    پاسخحذف
  7. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    اگر به قول شما مساله فقط در حد تخلفات بود، رفتار‌های نظام ، دستگیری‌های وسیع ، حمله به دفاتر ‌ستاد‌ها ، نحوه اعلام آرا از کلّ به جز را چگونه می‌توان توضیح داد؟ چرا نظام باید این اقدامات را انجام دهد وقتی‌ که آرا برنده را در دست دارد ؟

    پاسخحذف
  8. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    من هم همیشه سعی کردم از میرحسین قهرمان نسازم، خیلی از نقدهای بالا قابل پذیرش است، اما مهم ترین چیزی که در این نقد در نظر گرفته نشده خود نقد پذیری میرحسین بود، اگر بی برنامه بود با گذشت مدتی و نصیحت بزرگان اون رو به سمت استفاده از مشاوران و کارشناسان مختلف میبرد، هیچ وقت خودش رو رهبر جنبش یا همچین چیز هایی معرفی نکرد، تمام تلاشش عوض کردن فرهنگ مردم بود.
    نقد های رفتاری تا حد زیادی درست هستن، ولی برای کسی که تا این حد زیر ذره بین بوده به نظرم کارنامه بسیار خوب و قابل قبولی باشه
    به امید آزاری میرحسین عزیز

    پاسخحذف
  9. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    یک چیز دیگه هم هست، اینا رو شما بعد از 4 سال داری میگی، همون موقع، تو اون اوضاع و درگیری ها، کی میتونست بهتر از این عمل کنه؟ میرحسین تو کثیف ترین فضای سیاسی و اجتماعی، خیلی پاک موند، خیلی...

    پاسخحذف
  10. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    از عنوان نوشته خوشم اومد ولی با خواندن متن و مخصو صا با رسیدن به بند پانزدهم واقعا نا امید شدم! مسخره ترین قیاس ممکن را انجام دادین! تخلفات گسترده قبل از انتخابات (که شما هم قبول داری) و تقلب گسترده در شمارش آرا (که شما قبول نداری و نظر شخصیت را معیار درستی یا اشتباه کار میر حسین میدونی) و سرکوب بسیار شدید اعتراضات مسالمت آمیز مردم را با شکستن صندلی ورزشگاه مقایسه میکنی ؟!!!! در ضمن شمایی که به میر حسین ایراد میگیری که چرا بر اساس حرف منبعش در وزارت کشور عمل کرده چه جوری به خودت اجازه میدی بر اساس حرف "دوستان و آشنایان فرهنگی" نتیجه بگیری که همه چیز سالم بوده ؟ حتما منابع موسوی غیر "فرهنگی" بودن ! در نهایت اینکه از آرمان امیری انتظار نمیرفت این متن را منتشر کنه. همانطور که اول گفتم از نقد موسوی، کروبی و جنبش سبز حمایت میکنم والی از نشر چرندیات خیر

    پاسخحذف
  11. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    من با نویسنده در مورد برخورد اشتباه میرحسین با تخلفات انتخابات کاملاً موافقم. کاش میرحسین و اطرافیانش در دام جو احساسی آن زمان قرار نمی‌گرفتند و با صبر و آرامش پیش می‌رفتند. البته انصافاً بسیاری از مردم معترض آن زمان هر لحظه منتظر کوچک‌ترین نرمش و سازش از سوی میرحسین بودند تا از او هم ببرند و بگویند این از قماش همان‌هاست! کما اینکه با این وجود هم چنین حرفی را برخی دارند می‌زنند! اما تفاوت یک رهبر/کنشگر سیاسی کارکشته با یک هنرمند و سیاستمدار حقیقت‌طلب شاید در همین ایرادهایی که گفتید باشد.

    پاسخحذف
  12. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    دو مطلب اخیر این سایت نوید خوبی‌ است که اصلاح طلب‌ها به مسیر عقلانیت باز میگردند و با مرز بندی صریح با براندازان به سرکردگی رضا ربع پهلوی و همچنین نیروهای تندرو هوادار موسوی فضای آرام و منطقی‌ که لازمه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است را آماده میکنند. متاسفانه حاکمیت با حصر موسوی به احساسی‌ کردن فضا کمک می‌کند و اجازه نقد میرحسین را از اصلاح طلب‌ها می‌گیرد. امیدوارم رهبری با درایتی که در او سراغ داریم و پس از مشاهده خیره سریع احمدی نژاد فضا را برای اصلاح طلب‌های واقعی باز کند و همچنین با آزاد کردن موسوی فضا را از حالت احساسی‌ خارج کند. مطمئنا اصلاح طلبان غمخوار نظام و انقلاب هستند و مرز بندی صریح با براندازان و تندرو‌ها خواهند داشت و میرحسین هم حتما به حرف آنها گوش خواهد کرد و به اشتباهات خود مبنی بر ادّعای کذب تقلب و به صحنه آوردن ضد انقلاب اقرار خواهد کرد. در این شرایط حساس که غرب به دنبال ضربه به انقلاب اسلامی و مطرح کردن رضا ربع پهلوی و براندازان بی‌ ایمان به وسیله ابزار‌های تبلیغاتی است هشیاری اصلاح طلبان و حضور گسترده در انتخابات انشا‌الله نقشه ضد انقلاب را نقش بر آب خواهد کرد و انقلاب شکوهمند اسلامی بر علیه ستمشاهی را حفظ خواهد کرد.

    پاسخحذف
  13. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    خلاصه بگم
    فکر میکنم مهمترین مساله ای که ایشون در نقدهایی که صرفا به شخصیت کاریزماتیک آقای موسوی وارد شد جا انداختن مساله انتقاد مردم به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه و حواشی آن بود که در زمان انتخابات جرقه خورد و بعد از آن نیز شعله ور شد ,موسوی فقط یک بهانه بود...نه بیشتر

    پاسخحذف
  14. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    متشکرم از انتشار این مطلب. امیدوارم به زودی نقدی هم بر این نوشته همین جا منتشر بشه.

    پاسخحذف
  15. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    بسیار ناامیدکننده. نوشته منتشر شده بسیار سطحی بود. این که آقای موسوی در میان مردم "جوگیر شده بودند" اوج ضعف استدلال این مطلب بود. کسی که دو تا کتاب در مورد تاریخ طولانی ایران با مردمی به نرخ روز خور و مصلحتا فراموشکار خونده باشه، خوب می دونه که اگر بکشندش هم 4 سال بعد مردم از "امکان حضور مجدد" در انتخابات صحبت خواهند کرد.

    پاسخحذف
  16. It is good as rubbish!

    پاسخحذف
  17. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    ba bazi az matleb shoma movafegham, ama inkeh taghlob nashodeh, ba shaaryeti keh natayej ru elan kardaned va barkordhay keh kily sary sro shod kily motenagheszeh. oza nashon midad keh hatman taghlob borg va amdy shodeh. keh yeki az ahdafesh hazef eslah talaban bood.

    پاسخحذف
  18. بزرگترین اشتباهِ موسوی این بود که: مردم را گول زد و با کوبیدنِ احمدی‌نژاد می‌خواست دورانِ طلایی‌ اون گور بگور شده را دوباره بازسازی کند و همین کارِ او باعث شد مردم به خانه‌ها برگردند و این جنبشِ سبزِ برانداز را خانه نشین کند تا نظام کثیفِ جمهوری اسلامی ولایت فقیه همچنان به خونریزی و دیکتاتوری ادامه دهد...

    اسلام اصلاح پذیر نیست

    پاینده باد ایران

    پاسخحذف
  19. فکر می‏کنم مهم نیست به چه کسی رأی داده باشیم. بلکه همین نگاه دقیق و منصفانه‏است که ارزش دارد.
    من به موسوی رأی ندادم. دلیلش هم بیشتر اشتباهات ذکر شده‏ی دوم، پنجم و ششم بود.
    اگر بتوانیم فضا را به جای حباب‏های احساسی از این نوع تحلیل‏های عاقلانه غنی کنیم، مسلما به موفقیت نزدیک‏تر خواهیم بود.
    ونسأل الله التوفیق

    پاسخحذف
  20. بیشتر سنجشهایی که درباره این نوشتار داشتم، در نظرات دوستا مطرح شده است و از تکرار آنها در میگذرم. فقط نکته عجیب این مقاله شباهت بسیار نزدیک این مطلب به مطالب و نظرات گروه نزدیکان محسن رضایی است. جناب نویسنده محترم به که شکایت باید می برد؟ به شورای دزد قانون اساسی؟ یا وزرات کودتای کشور؟ یا رهبر کودتاچی؟ انتشار 7 تا 8 میلیون تعرفه یک روز مانده به روز رای گیری به دستور پیر فرتوت شورای دزدان قانون اساسی را به همان شورا ببرد؟ شکایت از مجرم به مجرم؟ نرسیدن تعرفه به بیشتر نقاط کشور همزمان با انتشار این میزان تعرفه بدون شماره، راه قانونی برای پیگیری می گذارد؟
    وانگهی حکومت مقتدر و مطمئن از سلامت انتخابات را چه به صدور حکم دستگیری فعالان ستاد موسوی در 19 خرداد؟ کودتای سال 88 بسیار فراتر و ننگین تر از فروکاهش به اشتباهات موسوی است. حکومت قصد داشت کار را یکسره کند اما نه بخاطر اشتباهات موسوی بلکه به واسطه عدم نیاز به موسوی و نقسیم منابع عظیم مالی و سیاسی با کسی چون موسوی که غیرخودی می دانستند.
    بر فرض پذیرش مدعای جناب نویسنده، حد یقف حکومت در کشتار و کش دادن سرکوب در چه بود؟ آیا حکومت نباید در صورت صحت ادعاهایش، تنها 10 دقیقه به موسوی و کروبی وقت می داد در تلویزیون با مردم سخن بگویند و آرامششان کنند؟
    چون نویسنده محترم منابع فرهنگی ایی دارند که میزان آرا را از آنها می پرسند من نیز بگویم که منابع ما از نظر سنجی ایی خبر می دهند که در تاریخ 19 خرداد از سوی وزارت اطلاعات به صورت محرمانه اعلام شد که بیش از 80 درصد رای دهندگان به میرحسین موسوی رای خواهند داد و دقیقا بر اساس این نظرسنجی بود که کلید کودتا زده شد و داستان احکام بازداشت و چاپ تعرفه و.... رقم خورد.
    نیز باید اشاره کنم به کمیته حقیقت یاب موسوی و کروبی که در گزارشی مبسوط از روزی که محصولی با اختلاف نیم رای وزیر کشور شد و تا تمام مراحل و تخلفات و تقلبات حکومت بعد از برگزاری انتخابات، روشنگریهایی خوبی راجع به مجموعه خیانت و تقلب حکومت صورت داده است.
    نیز باید به سیاست مخوف حکومت در تداوم دستگیری و اسارت زندانیان اسیر سیاسی اشاره کنم. اگر بنا به ادعای نویسنده محترم، تقلبی در کار نیست، پس چرا حکومت دست به کار آزادی زندانیان بی گناه سیاسی نمی شود تا با لطیف فضا، در شکستن این فضا پیش قدم شود؟ دقیقا به واسطه اطلاعات موثق افرادی مانند تاج زاده و میردامادی و زید آبادی و نبوی است که می ترسد بازگشت ایشان میان مردم طشت رسوایی کودتا بار دیگر از آسمان بیفتد.
    من نیز با برخی اشتباهات میرحسین موافقم اما نه در آنچه نویسنده محترم برشمرده اند. بزرگترین اشتباه میرحسین، تشویق مردم در 25 خرداد به نششتن در خیابانهاست. کاری که در اوکراین شد و مردم در خیابان تحصن کردند. آنچنان که در میدان التحریر قاهره شد. همین اشتباه را در عاشورای 88 مرتکب شد. اگر آن شب مردم در خیابانها مانده بودند روزهای بعد از آن روزهای تعیین کننده ایی میشد که صد افسوس نشد. شاید رودربایستی او با بیت آقای خمینی و نگرانی از وحشی گری حکومت کودتا،مانع از شجاعت او در فراخوانی مردم به ماندن در خیابانها شد.
    بگذریم. به امید بیداری ما مردم.

    پاسخحذف
  21. ناشناس۲/۱۲/۹۱

    نقش بازی کردن خوبی بود برادر بسیجی، یه کم قوه خلاقیت رو ببری بالا شاید دفعه دیگه تونستی گولمون بزنی

    پاسخحذف
  22. ناشناس۲/۱۲/۹۱

    اصلا از شما انتظار نداشتم
    متاسفانه بسیاری از اشتباهات را قبول ندارم نمونه آن اشتباه پنج و هفتم :
    از یک طرف می گوئید باید موضع یکی به نعل یکی به میخ نداشته باشد و از طرف دیگر می گوئید دل اصولگرایان را هم بدست می اورد.
    من شخصاً بخاطر اون مناظره که به نظرم بازنده اصلی آن احمدی نژاد بود به موسوی رای دادم /
    متاسفانه نگاهتان خیلی منصفانه نیست!!
    بعنوان یک کارشناس وزارت کشور مطمئن هستم پیروز انتخابات موسوی بود/ در بسیاری از صندوقهای رای حتی در روستاها رای موسوی دو برابر محمود بود.

    پاسخحذف
  23. ناشناس۲/۱۲/۹۱

    دوست عزیزی که در صدد نقد بی طرفانه عملکرد میرحسین هستید فکر می کنم بهتر باشد چند نکته خدمتتان متذکر شود:
    1- حضرتعالی طوری صحبت می کنید که گویا فضای سیاسی و حاکمیتی کشور را بهتر از میرحسین و اطرافیانش که بیش از دو دهه سابقه سیاست ورزی در فضای سیاسی کشور را داشته اند را دارید اما در بسیاری از مواردی که برشمردید سادگی ناشی از بی تجربگی در تعامل با حاکمان ایران در تحلیلتان موج می زند برای نمونه شما در بسیاری موارد فرار به جلو در سیاست های موسوی در تقابل با حاکمیت را که باعث ناکارآمدی برنامه های از پیش تعیین شده حاکمیت شده بود را نقد کرده و آن را به توهم جوگیری و... تعبیر کرده اید حضرتعالی ممکن است تجربه نخستتان در فعالیت سیاسی در عرصه کلان باشذ ولی همان طور که بالاتر هم عرض کردم بیش از دو دهه تجربه تعامل با حاکمیت تاکتیک های طرف مقابل را آشکار نموده است و سیاست های فرار به جلو اتخاذی باعث شد طرح سرکوب پس از انتخابات تا عاشورای آن سال به تعویق بیفتد.
    سادگی حضرتعالی تا بدانجاست که از موسوی می خواهید تا به مثابه یک آماتور در عرصه تقابل سیاسی که حریف از همه ابزارهای قدرت برای سرکوب بهره می گیرد از موضع ضعف شروع به دفاع کند حال بماند که این دفاعیه بایذ از کدام تریبون نداشته اعلام می شد.
    2- حضرتعالی را ارجاع می دهم به گزارش های کمیته صیانت از آرا برای بسیاری از ارزیابی ها( اتفاقا این تاکتیک وجود این کمیته (که خود از سیاست های فرار به جلو بود) باعث شد تا جایی که ممکن بود گزارش ها منتشر شود و در عین حال جایگاه ضعف برای کاندیدای پیروز ایجاد نگردد.
    3- نمی دانم اطلاعات شما در چه سطح است اما به علت بسته بودن سیستم تجمیع آرا بر روی نمایندگان کاندیداها در وزارت کشور امکان ارائه آمار و اطلاعات محکمه پسند که براساس پروسه های اداری کشور تایید شده باشد وجود نداشت بنابراین افتادن در چنین پروسه ی نامتوازنی پایانی جز شکست نداشت (علت شکست نداشتن اطلاعات نبود فقدان امکان ارائه آنان به نحو محکمه پسند نبود.)
    4- آمار منتشر شده توسط وزارت کشور یک بار به طور کامل تغییر کرد در گام نخست این آمار کاملا سیستماتیک بود و یک حساب و کتاب ساده آماری غیر واقعی بودن آمار منتشره را نشان می داد و همین موضوع باعث تغییر آن شد آمار جدید حساب شده تر بود ولی با روش های آماری پیچیده الگوریتم آن هم استخراج شد ...
    5- این حرف که میرحسین به تمامی فرستادگان مذاکره گفته بود را به حضرتعالی هم می گویم چنین رفتار دستپاچه و شبهه ناکی رفتار یک گروه برنده است؟؟ آیا کسانی که برنده اند دسترسی به آمار را می بندند به ستاد طرف مقابل حمله می کنند و همه را دستگیر می کنند؟؟ از سر شب از درصدآمار روستاها از کل آمار کشور صحبت می کنند؟ و شب به نیمه نرسیده نتیجه انتخابات اعلام می شود آنهم در کشوری که شمارش آرا مکانیزه نیست !!!!
    کاش کمی منضفانه تر ایرادات میرحسین را موشکافی می کردید تا متن حاضر شبیه دلایل ارائه شده توسط سایت جهان نیوز و ... در بهبوهه شلوغی انتخابات نباشد ....

    پاسخحذف
  24. ناشناس۲/۱۲/۹۱

    من هم به موسوی رای دادم. خیلی از حرفهای شما درست هست ولی تقصیر فقط متوجه موسوی نیست. اصلاح طلبان بیشتر مقصر هستند به خصوص دو حذب اصلی اصلاح طلبان که درک درستی از وضعیت جامعه نداشتند و با شعارهایی که تمرکزش روی قشر مدرن شهری و طبقه‌ متوسط به بالا بودند و قشر سنتی حامعه را فراموش کردند انتخابات را به این شکل درآوردند.

    اصلاح طلبان باور داشتند که اکثریت مردم حامی آنها هستند و اگر انتخابات درست و آزادانه برگزار شود و مشارکت مردم بالا باشد قطعا پیروز می‌شود با وجود اینکه آمارهای نظرسنجی را داشتند که احمدی نژاد بسیار جلوتر است. ترسشان از این بود که اگر آمارهای واقعی را بیان کنند مشارکت کم می‌شود. متاسفانه اینکه اکثریت مردم ایران طرفدار اصلاح طلبان و مخالف حکومت و ساختار مذهبی آن هستند درست نبود. برای اینکه ببینید که اصلاح طلبان آمار پیش بودن احمدی نژاد را داشتند بیاد آورید که حزب مشارکت هر هفته نظر سنجی تلفنی در تهران انجام می داد و روی سایت رای ملت نتایج را اعلام می کرد. در نظرسنجی هفته قبل از انتخابات احمدی نژاد رای اکثریت قاطع افراد ساکن زیر انقلاب را داشت. این تازه تهران است، حساب بقیه شهرها که فضای سنتی تر و مذهبی تر دارند که دیگر هیچ.

    ایراد دیگری که به حرف شما وارد است این است که از نظر شما اصلاح طلبان می توانستند شکست را قبول کنند و به صورت فعال و تاثیرگزار باقی بمانند. ولی این از دید خودشان ممکن نبود. بعد از تبلیغاتی که کرده بودند و در فضای نسبتا آزادتر انتخابات آن سال شکست به معنی به حاشیه رانده شدنشان بود و دیگر نمی توانستند ادعاهایی که در مورد اکثریت بودن از زمان خاتمی دلشتند را ادامه بدهند. به عبارت دیگر نه تنها نهادهای حکومتی را از دست می دادند بلکه توانایی فشار به حکومت را هم از دست می دادند. به عکس پیروزی بدون جنجال احمدی نژاد در فضای باز منجر به استحکام موضع خامنه ای می شد و می توان حدس زد که علت باز بودن بیش از اندازه فضای سیاسی در قبل از انتخابات تصمیمی بود که خامنه ای و همفکرانش با آگاهی از نظرسنجی ها و قطعیت بالای پیروزی احمدی نژاد گرفتند. طبیعی بود که اصلاح طلبان به خصوص بعضی افراد که سیاست را جای اخلاق نمی دانند تلاش کنند که با نیروی مردمی که برانگیخته بودند به حکومت فشار بیاورند و این کار شاید جواب می داد اگر بیش از اندازه تند نمی رفتند و خامنه ای آنقدر کوتاه می آمد که اصلاح طلبان بتوانند بگویند چیزی بدست آورده اند. اصرار بیجا بر ابطال انتخابات باعث شد که به وضعیت سیاسی بسته و حذف اصلاح طلبان برسیم.

    پاسخحذف
  25. ناشناس۲/۱۲/۹۱

    پی نوشت: دو نکته: نقش کروبی و تیمش در احساسی کردن و تندتر کردن فضای اصلاح طلبان که تحلیل خودش را می طلبد. به همین کامنت هایی که گذاشته می شود توجه کنید تا فضای قسمتی از سبزها را درک کنید. از دید این افراد هرچیزی کمتر از یک تغییر کامل حکومت قابل قبول نیست و متاسفانه دوآتشه هستند و صدایشان هم در فضای سبزها بلندتر از بقیه است. حالا شاید اصلا در انتخابات شرکت نکرده اند یا به کروبی رای داده اند یا ترجیح می دادند به کروبی رلی بدهند و با دید استراتژیک به موسوی رای دادند ولی از فرصت ایجاد شده توسط موسوی در به چالش کشیده شدن حکومت راضی هستند، حرف های شما در مورد رفتار ملایم تر اصلاح طلبان و موسوی قبل از انتخابات هم برایشان غیر قابل قبول یا به سختی قابل قبول بود چهرسد به بعد از انتخابات.

    پاسخحذف
  26. ناشناس۲/۱۲/۹۱

    دو: پذیرفتن گمان اینکه اصلاح طلبان بدون آگاهی و ندانستن شکست در انتخابات این راه را برگزیدند برای من سخت است. از دید اینجانب تصمیم آگاهانه بود، شالید خیلی اخلاقی نبود ولی احتمال نتیجه گرفتن داشت اگر درک درست تری از میزان قدرت خودشان داشتند.

    پاسخحذف
  27. ناشناس۲/۱۲/۹۱

    سلام
    نقد خوب است، منصفانه باشد عالی هم هست.
    من خیلی کوتاه نقدی به نقدتون وارد می کنم. یک جایی از ضعف میرحسین در جذب آرای اصولگرایان دم زدید و جای دیگری جلب نظر از « سروش تا گوگوش » را هم نقطه ضعف میرحسین دانسته اید!
    شما مجموعه ای از اتهاماتی که در چند سال اخیر به میرحسین وارد شده را پشت سر هم به عنوان نقد ردیف کرده اید.
    از طرفی « تخلفات سازماندهی شده و گسترده » در انتخابات چیزی جز یک « تقلب بزرگ » نیست. خود سپاه مدعی شده که « انتخابات مهندسی شده » بوده. از طرفی اخیرا عسگراولادی هم مدعی شده رئیس دولت باید مطابق نظر رهبری انتخاب بشه نه جوانان پر شور! این وسط ما که باشیم غیر از این ادعایی داشته باشیم؟
    من همیشه نوشته های شما را دنبال کرده و ازشون استفاده کردم. به نظرم برشمردن اشتباهات درست و نادرست میرحسین بخشی از پروژه مشروعیت بخشی به حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 هست و لاغیر. برای توجیه این حضور به دنبال دستاویزهای محکم تری باشید.

    پاسخحذف
  28. َalireza_fard@yahoo,com۳/۱۲/۹۱

    شاشیدم تو قلم اون فاشیستی که خواسته با زیرکی، زیر چتر جنبش سبز وایسه و ادعای پشیمونی در بیاره با تحلیل عمیق و دقیق و رو راست!! و خاک تو سر اون عوامی که جنبش سبز و فهمیدن و نویسنده این چرندیات و گردن نزدن...

    پاسخحذف
  29. ناشناس۴/۱۲/۹۱

    جناب علیرضا فرد، گردن زدن کار فاشیست هاست. هر کسی آزاد است که نظرش را داشته باشد و کسی حق توهین کردن یا گردن زدنش را ندارد. شما از لحاظ ساختار فکری کاملا مثل حسین شریعتمداری فکر می کنید فقط محتوای فکرتان متفاوت است. من به آقای آرمان امیری به خاطر تحمل و احترام به نظر مخالف و آزاد اندیشی اش تبریک می گویم.

    پاسخحذف
  30. ناشناس۴/۱۲/۹۱

    با
    سلام
    بنده تحقيقات فراواني در باب تقلب انجام داده ام ساعتها و روزهاي متمادي فايل Excel آرا حوزه هاي مختلف را زير ورو کردم.
    الان به اين نتيجه رسيدهام که در وجود تقلب به معناي جابجايي آرا شک ندارم آما در مقدار آن که آيا منجر به پيروزي احمدي نژاد در دور اول به جاي مير حسين شده است يا نه به نتيجه قطعي نرسيده ام

    پاسخحذف
  31. ناشناس۴/۱۲/۹۱

    اميدوار رضايي: ۷۰ تا ۸۰ درصد آرا با يک خودکار و خط مشترک؛ تهديد رضايي توسط وزارت کشور
    ۳۰ ژوئن ۲۰۰۹
    اميدوار رضايي نماينده مجلس (و برادر محسن رضايي) در گفت‌وگوي روزنامه «خبر» با گلايه مند بدون نسبت به همکاري نکردن وزارت کشور و شوراي نگهبان با برادرش گفت: يکي از قرارهاي شوراي نگهبان با آقاي رضايي در اين بود که براي بازشماري ۱۰ درصد صندوق‌ها ابتدا شمارش آرا در هزار صندوق آغاز شود و پس از ارائه نتيجه اين بازشماري، سپس آرا ده هزار صندوق مورد بازشماري قرار گيرد. قرار بود براساس اين توافقات پيش‌رويم اما اين توافق در همان وهله اول شکسته شد و انجام نشد .. ادعاي وزارت کشور در بازشماري صندوق‌ها، در نوعي بازشماري غيررسمي از برخي صندوق‌ها قبل از اطلاع جامع به نامزدها بوده است. البته در همين بازشماري غيررسمي مشخص شد که ۷۰ تا ۸۰ درصد آرا با يک نوع خودکار و با يک خط مشترک به نفع يک کانديداي خاص به صندوق‌ها ريخته شده است. البته از آنجا که اطلاعات اوليه لازم به دست ما نرسيد، عملاً اين نوع بررسي‌ها هم بي‌فايده بود و چيزي را اثبات نمي‌کرد. وي همچنين گفت: اظهارات آقاي کدخدايي هم يک اشکال حقوقي است. ما که علم غيب نداريم. اينکه شوراي نگهبان هيأتي را مسئول تحقيق و پيگيري کند و پيشاپيش به ضرس قاطع اعلام کنند که تخلفي صورت نگرفته است، براي ما هم قابل فهم نيست. شايد برخي آقايان علم غيب دارند!
    در پي درج اظهارات اميدوار رضايي وزارت کشور اعلام کرد: بسياري از موارد مطرح شده در مصاحبه ايشان کلي‌گويي و در جهت فريب افکار عمومي بوده است .. ايشان مي‌بايست پاسخگوي عواقب اينگونه تشويش اذهان عمومي بوده و حق شکايت و پيگيري حقوقي از طريق مراجع قضايي براي تمامي دستگاه‌هاي دست اندرکار انتخابات در اين خصوص محفوظ مي‌ماند.

    باز شماري اوراق "دست نخورده"
    همزمان با اظهارات آقاي اميدوار رضايي در چندين سايت اينترنتي عکسهايي در اثبات دستکاري اوراق آرا منتشر کردند نظير اوراق باز شماري شده بسيار "نو و تا نخورده"، يا دستخطهاي مشابه روي بسياري از اوراق به نفع احمدي نژاد، يا پاک شدن و لاک گرفتن يک ورقه راي و ... در پاسخ اين شبهه ها آقاي کدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان در نشست خبري امروز گفت: قوه قضائيه بايد به آن رسيدگي کند و با کساني که اين شائبه ها را درست مي کنند برخورد نمايد. صرف تا خوردن يا نخوردن تعرفه ها و نو بودن آنها نمي تواند دليل انجام تخلف باشد.
    http://cheshmefetneh.wordpress.com/2010/09/27/%D8%B3%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B0%D8%B9%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7/.



    http://cheshmefetneh.wordpress.com/2010/07/19/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B5-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%B5%DB%8C%D8%B1%D8%AA-%D8%A8%D8%AF%D8%B9%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D8%AF/



    http://cheshmefetneh.wordpress.com/2010/06/06/%D8%AF%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7/

    پاسخحذف
  32. ناشناس۵/۱۲/۹۱

    به نظر می رسه نویسنده کاملا و از نزدیک میرحسین موسوی رو می شناسه. یا دست کم فکر می کنه که می شناسه. مثلا جمله فلان کار میرحسین موسوی رو جوگیر کرد. خوب ما ایرانی ها بهترن قضات دنیا هستیم، مگه نه؟ بدیهی است که میرحسین موسوی اشتباهاتی کرده، اما مشکل او اشتباه کردن نبود، مشکل او این بود که نتوانست اشتباهات خود را پشت سپر خدا و دین و امام زمان مخفی کند و باید مسوولیت اشتباهاتش را خودش بر عهده می گرفت.

    پاسخحذف
  33. ناشناس۵/۱۲/۹۱

    خلاصه این که مردم همیشه در صحنه باید دوباره در انتخابات شرکت کنند و ضمن تجدید میثاق با رهبر معظم انقلاب و همدردی با مردم مظلوم سوریه، در این شرایط حساس کنونی مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی بزنند. چرا؟ چون میر حسین موسوی خیلی اشتباه کرد. این دفعه یکی میاد که اشتباه نکنه.

    پاسخحذف
  34. ناشناس۵/۱۲/۹۱

    سلام بر شما
    قصه هاي تقلب را اگر انشا الله حضوراً ديدمت و دل دماغي هم براي صحبت در اين زمينه داشتم برايتان خواهم گفت.
    بايد سالها بگذرد تا حقايق روشن شود.
    چه به لحاظ رياضي و چه منطقي مخدوش بودن انتخاب ٨٨ قابل اثبات است.
    آيا ممکن است در يک صندوق همه رأي خود را تا نزنند؟
    دست خطهاي يکسان در دسته رأيهاي متفاوت را چه مي کنيد؟
    صندوقهاي تابلو در حوزه هاي شهري را رابا چه منطقي باور مي کنيد؟
    از ماجراي رحيمي و محمدي زاده را در انتخابات ٧٦ رياست جمهوري چه مي دانيد؟
    در کدام انتخابات رياست جمهوري گذشته حوزه هاي صد و بالاتر اينقدر بوده است؟ مناطق کويري توريستي بوده اند آن هم در تعطيلي يک روزه ي روز انتخابات جمعه؟
    اصلاً مي داني يک مشارکت ١٢٠ درصدي براي نرم مشارکت ٨٠ درصدي يعني به اندازه نيمي از جمعيت يک شهر فقط مسافر داشته باشيم.
    اصلاً با عقل جور در مي آيد جواب مشارکتهاي بالاتر را چه مي دهند
    رأي ٢٤.٥ ميلوني روز قبل انتخابات را در مخيله هم نداشتيد. چطور روز بعد و با کدام منطق باور کرديد؟
    مي توان کتابي با عنوان دروغهاي احمدي نژاد نوشت. آمار دروغ نرخ تورم دروغ نرخ رشد اقتصادي دروغ قول پايان بيکاري دروغ
    آمار مشارکت مردم تهران در آخرين انتخابات مجلس در تهران را به راحتي مي توان نشان داد که دروغ است

    ان شاالله خداوند حقايق اين کشور را عريان کنند تا خوش باوراني چون شما هم به نگاهتان به اين حقايق روشن شود.

    پاسخحذف
  35. چقدر چول گرفتی اینا رو بنویسی.خاک تو سرت

    پاسخحذف
  36. ناشناس۵/۱۲/۹۱

    حداد عادل اظهار داشت: عده زيادي به شما رأي دادند اما نبايد شما فقط به آراي مردم تهران و اطرافيان خودتان نگاه كنيد آيا شما از آرا استان‌هاي محروم و شهرها و روستاهاي كوچك اطلاع داشتيد.
    حداد عادل خطاب به ميرحسين موسوي گفت: شكي نيست كه شما در تهران راي بالايي داشتيد ولي بايد بدانيد كه ايران فقط تهران نيست و بزرگي شما نيز در اين است كه به راي مردم احترام بگذاريد.
    آيا حداد توجه دارند که حتي حوزه مرکزي تهران هم براي موسوي ٥١ درصد رأي بيشتر نداره در استان تهران که آقا محمود جلو افتادند.
    اما آمار شهرهاي بزرگ :
    خوشبين ترين افراد ستاد احمدي نژاد نيز ادعايي در آن نداشتند و مدعي بودند آمار شهرها و روستاهاي كوچك آنها را در انتخابات پيروز مي كند:
    در شهرهاي چون مشهد، اراك، براي موسوي صرفاً 30 درصد رأي اعلام شده است. ( حتي كمتر از كمتر متوسط كشوري)
    شهرهايي چون اصفهان و شيراز موسوي حدود 40 درصد رأي اعلام شده دارد.
    حتي در بخش مركزي اروميه و تبريز احمدي نژاد از موسوي رأي اعلام شده بالاتري دارد.
    جالب است در بخش مركزي سنندج و زاهدان احمدي از موسوي رأي اعلام شده بالاتري دارد.
    رأي مركزي رفسنجان نيز جالب است. (( رأي 64 درصد به 33 درصد)
    خبرگزاري نووستي روسيه چنين گزارش داد :
    احمدي نژاد که در انتخابات رياست جمهوري با کسب 24.5 ميليون راي به پيروزي رسيد، در جلسه هيئت دولت با قدرداني از حضور مردم در انتخابات روز جمعه 22 خرداد ماه گفت:
    "انتخابات اخير در ايران تمام دموکراسي غرب را به چالش سنگيني کشيد".

    تصوير زير تعدادي از صندوقهاي شهر مشهد را نشان مي دهد واقعاً اگر در بسياري از مناطق روستايي هم با چنين صندوقهايي مواجه بوديم باور آن سخت مي نمود!!
    تصوير را نمي توانم نشان دهم اجمالاً
    صندوقهاي شماره هاي ٥٣٥ و ٧٥١ شهر مشهد در کدام محله مستقر بوده اند و اگر سيار بوده اند در چه مناطقي رأي گرفته اند که فقط يک نفر و فقط يک نفر در آن نواحي (از ميان 1050 و 743 رأي) حاضر شده به ميرحسين رأي بدهد. رأي رضايي را در اين دو صندوق با صندوقهاي شماره ٨٥٠ و ٨٥٢ و ٨٥٥ , 856 مقايسه کنيد!!

    واقعاً روستاييان بايد از اين شهرنشيان ياد بگيرند که چگونه مي توان در صندوقها شهري بدون دريافت وام و سهام و .. مخلصانه رأي بالاي ١٠ برابري به احمدي نژاد داد. بهتر است وزارت کشور آدرس اين محلات شهر و حومه را به اهالي تحقيق بدهد. تا راز اين همه محبوبيت بر ملا شود!!!!

    پاسخحذف
  37. ناشناس۵/۱۲/۹۱

    چون من به ميرحسين رأي داه ام لابد هر چه عليه ايشان بگويم صحيح است و من آدم منطقي, بي طرف و منطقي هستم!!

    پاسخحذف
  38. آرمان عزیز. همین الان کامنتت را در وبلاگم دیدم. مدتی به نت دسترسی نداشتم. خوشحالم کردی و نتوانستم خوشحالی ام را پنهان کنم.
    میبینی آرمان چطور "حس مشترک" مردم به یغما رفته!واقعا از دیدن اینهه و یاوه در اینترنت به ستوه آمده ام! تو هم آمده ای حتما

    پاسخحذف
  39. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  40. ناشناس۷/۱۲/۹۱

    به نظرم بزرگترین نکته ایی که در تحلیلتان فراموش کردید این است که ماجراهای خرداد 88 به نوعی تله ای بود که سپاه از قبل ساخته بود. بحث احتمال تقلب در انتخابات و امکان انقلاب مخملی به بهانه تقلب از دو هفته پیش برای نیروهای بسیج و سپاه تببین شده و آماده باش داده بودند. احکام دستگیری و بازداشت نیروهای اصلاح طلب که به امضای مرتضوی بود، شب قبل از انتخابات صادر و اجرا شدند. حمله به دفاتر انتخاباتی عصر انتخابات انجام شد و در چنین محیطی بود که تلفن از کارمندی در وزارت کشور باورپذیر بود. و حتی پیام تبریک رییس مجلس
    در این صورت رفتار میرحسین در اعتراض به نتایج انتخابات هم معقول است و
    استفاده از توان جمعیتی که به میل خود و در شوک حاصل از ناباوری نتیجه
    انتخابات در 25 خرداد به خیابان آمدند هم معقول است. اتفاقا همین بخش بود
    که از سوی طراحان نقشه فتنه 88 دیده نشده بود. آنها حساب کرده بودند که
    اعتراضات اصلاح طلبان به نتیجه انتخابات را به راحتی به بهانه انقلاب مخملی سرکوب می کنند و برای همیشه اصلاح طلبان را از حاکمیت اخراج و حاکمیت را یکدست می کنند اما حضور گسترده مردم که حاصل شور انتخاباتی هم بود انها را غافلگیر کرد و به بحران مشروعیت منجر شد.
    نکته دیگر به بحث تقلب برمی گردد، من شکی ندارم که تقلب انجام شد اما
    باور هم ندارم که میرحسین برنده بی چون وچرای آرا بود. شکی نیست که در
    روستاها و شهرهای کوچک (به استثنای آذربایجان و لرستان) احمدی نژاد
    بالاترین اراء را داشته است. در شهرهای بزرگ مانند مشهد و قم و حتی شیراز
    او همچنان بالاترین آرائ را داشته است. سخن گفتن از تقلب در همه صندوقها مضحک است اما یک سوم ارا در صندوق های سیار بوده اند و یا هیچ ناظری نداشتند؛ به نظرم تقلب اصلی در همین جا بوده که ارای نهایی برخلاف سالهای
    قبل؛ در اتاقی در بسته در وزارت کشور و با حضور فقط سه نفر جمع بندی و
    اعلام می شدند. (نفر سوم که یکی از کارمندان وزارت کشور بود چند هفته بعد
    از انتخابات در تصادف رانندگی کشته شد
    برآوردها متفاوت است اما به نظرم منطقی است که انتطار می رفت انتخابات به
    دور دوم کشیده شود اما مهندسان انتخابات با وقاحت ارای 25 میلیونی برای
    احمدی نژاد اعلام کردند تا صدای شکاکان را به تقلب بلند کنند و سرکوبشان
    کنند. اگر فقط نفس ریاست جمهوری دوباره احمدی نژاد بود که می شد انتخابات
    را به دور دوم کشاند و به طرز نامحسوسی در چند صندوق دستکاری و برنده را
    اعلام کرد. اما هدف فقط این نبود، هدف مهمترسرکوب مخالفان و یک دست کردن
    حاکمیت بود. میرحسین همان کاری را کرد که باید می کرد؛ از آنچه که حقیقت می دانست کوتاه نیامد.بهایش را هم پرداخت. مگر آزادگی جز این است؟

    پاسخحذف
  41. ناشناس۸/۱۲/۹۱

    من شخصا تقلب موثر در نتیجه رو قبول می‌کنم اگر این آقای موسوی یا دوستانش همون آمارهایی که از ناظرانشون دارن رو اعلام کنند٬ مشکل اینجاست که تو همین‌ها هم احمدی نژاد دو سوم آرا رو داره و این تنها دلیلی هست که اعلامش نکردند و نمی کنند. الان آدم هایی هستند که توی تیم موسوی بودن و الان خرج از ایرانند و هیچ دلیلی نداره که این ها رو ریز اعلام نکنند. بقیه صندوق ها رو می زاریم کنار تو همین صندوق هدیی که ناظر داشتن می بینیم برنده کی بوده.

    پاسخحذف
  42. ناشناس۱۰/۱۲/۹۱

    عزيز بزرگوار دعوا سر صندوقهاي داراي ناظر نيست دعوا سر مواردي است که يا ناظر نداشت يا آخر وقت بيرونشون کردند و همچنين صندوقهاي سيار است. راه حل ساده اي وجود دارد. صندوقها را به سه دسته تقسيم مي کنيم
    ١- صندوقهاي سيار
    ٢- صندوقهايي که موسوي ناظر داشته و تا آخر صحت آن را تأييد کرده است
    ٣- صندوقهاي بدون ناظر يا مواردي که ناظر دير به حوزه حضور پيدا کرده است
    حال اگر نتايج اين موارد اختلاف معناداري داشت موسوي راست گفته
    اگر مشابه بودند. آقايان درست مي گويند
    واقعيت اين است که واقعيت اگر عليه موسوي بود الان اين تحليل را عليه مهندس انجام مي دادند.
    اگر داده ها اين موارد امکان ارائه مي داشت در فايل EXcel وزارت کشور اعلامي در ٢ تير ٨٨ وارد مي کردم و تقلب را به راحتي نشان مي دادم.
    خدايا دروغگويان ظالمان و سارقان را رسواتر کن

    پاسخحذف
  43. ناشناس۱۰/۱۲/۹۱


    ستادها تعطيل شدند
    تلفن هاي ساختمان کميته صيانت از آرا قطع شدند.
    پيامکها قطع
    فعالان بازداشت. برخي ديگر تهديد.
    آيا اين رفتارها تناسبي با يک کانديداي محبوب با آراي ٢٤.٥ ميليوني دارد؟
    آن را که حساب پاک است. از محاسبه چه باک است.
    اين برادرها چرا همواره متکلم وحده هستند. و رقيبانشان در حبس و حصر
    در صدر اسلام مشرکان پنبه در گوششان مي گذاشتند تا صداي پيامبر شنيد نشود.
    نشانه تهي دستي برادرها اين است که هگز در فضاي عمومي اجازه شنيده شدن ديگر صداها را نمي دهند.

    پاسخحذف