۱۱/۲۹/۱۳۹۱

سیاه تویی که از تبار روسیاهان تاریخی!

 زنده‌یاد «سعیدیسیرجانی»، یک روایت شیرینی دارد از بنده خدایی معروف به «مشتی غلوم لعنتی». این کارگر قنادی، در ایام ده روزه عزاداری محرم سرکرده عزاداران می‌شده و بر دشمنان حسین «لعنت» می‌فرستاده است. حکایت یکی از صحنه‌های این مراسم پرشور سوگ‌واری را باید به قلم خود جناب سیرجانی بخوانید که لطف دیگری دارد: «مشتی غلوم امروز، اندک شباهتی با مشتی غلوم ده‌ روز پیش‌ نداشت. شور ایمان و جوش‌ عزا و شکوه مراسم، به او قدرتی بیش‌ از جثه‌ و طبیعتش بخشیده‌ بود. اتم شکافته و الکترون رها‌ شده‌ای بود که حضورش رعشه بر زمین و زمان می افکند. گویی از عظمت مقام موقتی خویش با خبر بود و می دانست که در شرایط حاضر، هزاران نفر مردمی با فریاد او همراهی می‌کنند که در روز‌های معمولی، به زحمت جواب سلامش را می‌داده‌‌اند. با شور و خروش، قدم در حیاط مجلس گذاشت، و شمشیرش را در هوا تکانی داد و با همه‌ وجودش فریاد زد: «های مردم! بر یزید لعنت!» و جمعیت سودا زده‌ ده‌ هزار نفری، همصدا خروشیدند که «بیش باد و کم مباد!». قدم دیگر را برداشت و تکانی دیگر به شمشیر داد و فریاد زد: «های مردم، بر شمر لعنت»! و صدای هماهنگ خلایق اوج گرفت که «بیش باد و کم مباد»! اکنون دسته‌ موزیک، به محل نزدیک شد، و صدای طبل‌ها و نفیر شیپور‌ها، غلغله‌‌ای در مجلس عزا افکنده بود و مشتی غلوم که هیبت جلسه و هم‌صدایی مردم، سرمست شور و خروشش کرده بود، نعره کشید که «های مردم! بر ابن زیاد لعنت»! و مردم که دیگر، در ازدحام بی‌سابقه و هیجان احساسات، به دشواری عبارات او را می‌شنیدند، تأییدش کردند که «بیش باد و کم مباد»!


مشتی غلوم، همچنان لعنت‌ کنان، به وسط مجلس و نزدیک منبر رسید و من که از نزدیک می توانستم شور و هیجان او را ببینم، و صدایش را – که دیگر تا حدی نامفهوم شده بود – بشنوم، نگران این بودم که مبادا مرد عزیز، از شدت هیجان و خروش، سکته کند؛ که شنیدم با فریادی از همیشه رساتر می‌گوید: «های مردم! بر پدرتان لعنت»! از این شعار، یکه خوردم، و نگران عکس‌‌العمل خلایق شدم؛ که فریاد «بیش باد و کم‌ مباد»! مردم از نگرانی نجاتم داد. مشتی غلوم، قدمی دیگر پیش نهاد و فریاد زد «های مردم! بر جد و آبادتان لعنت»! و مردم یکصدا تأییدش کردند که «بیش باد و کم مباد»! پیرمرد ظریف و عارفی که در کنار من ایستاده بود، با اشارت و لبخندی، حیرت مرا بر طرف کرد، و آهسته در گوشم گفت: «نگران مباش. مشتی غلوم هر سال همین وضع را دارد. مردم هم وقتی که به جوش می آیند، توجهی به مفهوم لعنت‌ های او ندارند؛ هر چه بگوید، تاییدش می کنند». شرح کامل روایت جناب سیرجانی و بهانه‌ای که برای ذکر آن داشت را از اینجا+ بخوانید، بحث من اینجا اشاره به یک «مشدی غلوم لعنتی» جدید است که وسط این آشفته‌بازار و هیاهوی مملکتی فریاد «های مردم، لعنت بر پدرتان» سر داده است!

 

* * *

 

جناب شاهزاده پهلوی، به مناسب سال‌گرد سرنگونی سلطنت خانوادگی‌شان بیانیه‌ای صادر کرده‌اند+ و در آن از روی‌دادی با عنوان «انقلاب سیاه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷» نام برده‌اند! قابل درک است که هر انسانی وقایع را از زاویه نگاه خود مشاهده کند. پس روی‌دادی که تمامی رویاهای کودکی و نوجوانی ولیعهد سابق را برای تصاحب سلطنت یک کشور بزرگ، به عنوان «میراث خانوادگی» نقش بر آب ‌کند، باید هم که در ذهن او با تصویری «سیاه» ثبت شود، اما وقتی به این مسئله دقیق‌ شویم که این متن، برگی از دفتر خاطرات شخصی آقای پهلوی نیست، بلکه «پیام»ی به مردم ایران است ماجرا اندکی فرق می‌کند!

 

آقای پهلوی در پیام خود آورده‌اند: «سی و چهار سال از وقوع انقلاب سیاه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ می‌گذرد، انقلابی که با روی کار آمدن یک رژیم ضد ملی، چرخ‌های در حرکت ترقی و توسعه ایران را متوقف کرد و طی این سال‌ها با اشاعه خرافات و کهنه‌پرستی و در ستیز با علم و دانش که لازمه زندگی امروز است، در تقابل با خِرد گرایی و دانایی کوشید که اندیشه‌های واپس‌گرایانه خود را به یک ملت با فرهنگ تحمیل کند و مملکت را در شئون مختلف زندگی به فلاکت و بدبختی بکشاند».

 

اینجا فرصت آن نیست که بازخوانی کنیم «چرخ‌های حرکت و ترقی و توسعه» پهلوی دقیقا داشت به کدام سمت می‌رفت و یا آنان که امروز دیگران را «ضد ملی» با شریف‌ترین ملی‌گرایان تاریخ معاصر این کشور چه کردند. کمی هم عجیب خواهد بود اگر بخواهیم به شاهزاده گرامی که اینچنین از «اشاعه خرافات» به خشم آمده‌اند گوشه‌ای از کلام گهربار پدر فقیدشان را یادآوری کنیم که در گفت و گو با اوریانو فالاچی می‌گفت: «من تعجب می‌کنم که شما درباره الهام چیزی نمی‌دانید. هر کسی از خوابنما شدن‌های من خبر دارد. من آن را حتی در شرح حال خود نوشته‌ام. من در کودکی دو بار خواب‌‌نما شدم. اولی وقتی که پنج ساله بودم و دومی وقتی که شش ساله بودم. اولین دفعه من امام آخر خود را دیدم. کسی که بر اساس مذهب ما غایب شده است و روزی برخواهد گشت و دنیا را نجات خواهد داد … برای من حادثه‌ای پیش آمد. من روی صخره‌ای افتادم و امام زمان مرا نجات داد. او خودش را بین من و صخره [حایل] کرد. می‌دانم چون او را دیدم، او را دیدم، او را به رأی‌العین دیدم؛ نه در رؤیا. حقیقت مطلق. آیا متوجه منظورم می‌شوید؟ من تنها کسی بودم که او را دیدم … هیچ کس دیگر نمی‌توانست او را ببیند غیر از من. چون … اوه! متأسفم که شما آن را درک نمی‌کنید.» (+)

 

اما شاید بتوانیم اندکی تامل کنیم و با خود بیندیشیم که اگر رسم شود که همه اهالی سیاست به شیوه خاندان پهلوی استدلال کنند و نسخه بپیچند جهان به چه شکل درخواهد آمد؟ من گمان می‌کنم نخستین مدعیان سرفراز(!) بازماندگان خاندان «صدام حسین» باشند که یقه ملت ایران را بگیرند و آنان را به خاطر «هشت سال دفاع خیانت‌بار» سرزنش کنند! خاندان بعث می‌توانند با تمسک به منطق هم‌تای ایرانی خود مدعی شوند: «جان‌فشانی ایرانیان در دفاع از خاک و خانه و کاشانه و استقلال و وطن و ناموس و شرافتشان، یک خیانت آشکار و پلید بوده است، چرا که امروز در مناطقی که از لوث وجود ارتش بعثی پاک شده است رونق اقتصادی وجود ندارد و حکومت مرکزی مستبدانه ابتدایی‌ترین حقوق قانونی و انسانی شهروندان را سرکوب می‌کند»!

 

با گسترش منطق خاندان پهلوی، داعیه مدعیان خیلی بیشتر هم گسترش خواهد یافت و محکومین جدیدی به جهانیان معرفی خواهند شد. عجیب نیست که به زودی متوجه شویم: مصدق یک وطن‌فروش بوده چرا که رویای ملی‌شدن صنعت نفت با یک کودتای آمریکایی-انگلیسی بر باد رفت و «ستارخان» و «باقرخان» و دیگر مشروطه‌خواهان همه جنایت‌کار و خائن بوده‌اند چرا که مشروطیت به اهداف خود نرسید و استبداد دوباره برگشت و «امیرکبیر» یک فاسد واپس‌گرا بوده چرا که اصلاحات او در نهایت به جایی نرسیده و «عباس میرزا» خائنی پلید بوده چرا که در نهایت ما در جنگ‌های ایران و روس شکست خوردیم و به همین صورت اگر ادامه دهیم فردا «مغول‌ها» هم از «سربداران» شکایت می‌کنند و اسکندر مقدونی هم اسناد خیانت «آریوبزرن» را افشا می‌کند! چرا؟ چون در منطق «پهلوی‌ها» اینکه اوضاع امروز خوب نیست ثابت می‌کند که اوضاع قبلا خوب بوده است، اما من اینگونه تصور نمی‌کنم.

 

* * *


حقیقت تلخی است که مردم ایران، آنقدر که سابقه دفاع شرافتمندانه از میهن‌شان را داشته‌اند، کارنامه درخشانی در راه آبادانی آن بر جای نگذاشته‌اند. تاریخ ما نشان می‌دهد که ما بلد بوده‌ایم که برای آزادی و استقلال‌مان شجاعانه بجنگیم و حتی جان‌مان را هم فدا کنیم، اما فرصت نکردیم که صبوری کردن را، گام به گام قدم برداشتن را، پشت‌کار و پی‌گیری داشتن‌ را یاد بگیریم و تجربه کنیم. ما بلد بودیم که شجاعانه فریاد «یا مرگ یا آزادی» سر بدهیم، اما بلد نبودیم اندیشمندانه اداره امور اجتماعی را بین خودمان توزیع کنیم. این واقعیت تلخ عواقب شومی برای ما به همراه داشته است که امروز هزینه‌اش را هم می‌دهیم. به قول معروف آتش خودمان است و دودش هم به چشم خودمان می‌رود، اما من ابدا دلیلی نمی‌بینم که این ضعف‌های ما سبب شود که کسی بخواهد حتی افتخارات ما را هم زیر سوال ببرد.

 

در عصر دموکراسی‌ها و مردم‌سالاری‌ها باید هم که بر سر نسل انقلاب فریاد زد: «شما که آنچنان شجاعانه در برابر فقر و استبداد و وابستگی و جنایت رژیم قیام کردید و انقلابی آنچنان مردمی و فراگیر را رقم زدید، چرا نتوانستید به همان صورت مردمی و فراگیر انقلابتان را اداره کنید؟ چرا عرصه را برای یک گروه اندک و چند چهره خالی کردید تا همه چیز را صاحب شوند؟» اما مضحکه زمانه ما به جایی رسیده است که یک نفر خطاب به مردم ایران بیانیه‌ای صادر کرده تا بگوید: «روز سیاه این مملکت روزی بود که توده مردمانش تصمیم گرفت در اداره امور کشورش سهیم شود و در برابر یک حکومت فردی دست به قیامی مردمی زدند»! چه جای تعجب از اینکه چنین شاهزاده‌ای راه نجات را هم در جلوس مجدد ملوکانه بر تخت سلطنت ببیند؟

  

حکایت این روزهای آشفته‌بازار مملکتی و از راه رسیده‌هایی همچون شاهزاده پهلوی، حکایت همان «مشتی غلوم لعنتی» است. از راه می‌رسند و یک چند روزی که با فریاد «لعنت بر یزید و لعنت بر شمر» بازار را داغ کردند فریاد می‌زند: «ای مردم، لعنت بر پدران و مادرانتان؛ لعنت بر شهدا و مبارزانتان، لعنت بر آزادی‌خواهان و ملی‌گرایانتان و لعنت بر تمام تاریخ مبارزه و قیام و ایستادگی‌تان در برابر تمام دیکتاتورهای خودکامه»!



۳۰ نظر:

  1. ناشناس۲۹/۱۱/۹۱

    جدا از اینکه رضا پهلوی در مقامی هست که چنین انقلاب 57 را ننگین و سیاه بنامد یا خیر، اما نمی توان منکر آن شد که انقلاب 57 چندان انقلاب درخشانی هم نبوده است ... به باور من باید پذیرفت که نفس انقلابی که رخ داد چندان از سر آگاهی و شعور نبود ...

    پاسخحذف
  2. ناشناس۲۹/۱۱/۹۱

    تبریک میگم. پاداشتون رو خیلی زود دادن. به یمن ... مالی که کردید بارتاب مطلبتون رو منتشر کرد

    پاسخحذف
  3. ناشناس۲۹/۱۱/۹۱

    آفرین رییس

    پاسخحذف
  4. ناشناس۲۹/۱۱/۹۱

    می گویندپ روزی ملانصرالدین خواست سنک یزرگی را بلند کند اما زورش نرسید گفت ای جوانی کجایی که یادت بخیر. بعد نگاهی به اطراف کرد و وقتی دید کسی نیست گفت: خودمانیم جوانیت هم چیزی نبودی
    این داستان ماست که هیچوقت چیزی نبودیم
    متنتان بسیار بسیار عالی بود بارها در اطراف خود دیده ایم که کسانی با انتقاد از وضع فعلی، افسوس گذشته را می خورند گویی استبداد و خشونت حکومت آن زمان را از یاد برده اند
    چه ملت کم حافظه ای هستیم ما
    از آن طرف شبکه من و تو شروع به پخش برنامه هایی درباره خانواده سلطنتی می کند و چهره مظلومی از آنها به نمایش می گذارد
    زنده باشید که تاریخ را به مردمان یادآوری می کنید

    پاسخحذف
  5. ناشناس۲۹/۱۱/۹۱

    واقعیت برای من متولد دهه 60 اینه که واقعا اون انقلاب ننگین بوده و باعث این روز و حال من در جوانیه!...

    پاسخحذف
  6. ناشناس۲۹/۱۱/۹۱

    با تشكر
    موضوع را خيلي ظريف و روان تبیین كردين...وقوع انقلاب در سايه همت يك ملتي پديد امد كه تاكنون هم پشت آن ایستاده...فلذا اظهار نظر طلبكارانه از سوي شاهزاده كم عقلی چون رضا پهلوی، یك اظهار وجودى بيش نيست...بوى كباب چه ها كه نمي كنه!...

    پاسخحذف
  7. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  8. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    به هر حال پیشرفت‌های مملکت در اون زمان رو نمی‌تونید در نظر نگیرید. از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۵ رشد اقتصادی متوسط ۱۰ درصدی را اقتصاد این کشور تجربه کرد. برای توضیح بیشتر ارجاع میدهم شما را به مقاله فریدون خاوند در تاریخ ۲۴ آذر ۹۱ که مفصل در مورد این مسائل بحث کرده.
    ضمناً در منطق شما هیچ گاه برای شخصی مثل رضا پهلوی نمی‌توان حق اظهار نظر در مورد این انقلاب را قائل بود جه اینکه «تمامی رویاهای کودکی و نوجوانی ولیعهد سابق برای تصاحب سلطنت یک کشور بزرگ، به عنوان «میراث خانوادگی» نقش بر آب ‌شد»!.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اتفاقا به رضا پهلوی به عنوان یک فرد اجازه داده این متن هرچی دلش میخواد بگه؛ اما همانجوری که متن گفت : وقتی "«پیام»ی به مردم ایران است ماجرا اندکی فرق می‌کند" دلایلش هم در ادامه اش اورد

      حذف
  9. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱


    ننگین‌ترین تاریخ مجلس در ایران رقم خورد:هیچ کس از مردم عذرخواهی نکرد ولی ۲۶۵ نماینده مجلس از علی خامنه‌ای عذرخواهی رسمی کردند!

    گویا نمایندگان ملت را رهبر جمهوری اسلامی انتخاب کردند!
    گویا حکومت اسلامی به یقین رسیده که مردم ایران چشم وگوش بسته اند... !نمی بینند و نمی شنوند!


    ۲۶۵ نماینده مجلس با صدور بیانیه‌ای از علی خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی به خاطر وقایع رخ داده در جلسه استیضاح وزیر کار عذرخواهی کردند.

    پاسخحذف
  10. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    دوست گرامی جناب آقای امیری
    ابتدا باید بگویم وضعیت امروز ما نتیجه مستقیم عملکرد رژیم شاه است که استبداد فردی ، قیم مآبی و بن بست سیاسی را جایگزین آگاهی کرد که مردم :
    - شناختی دقیق و کاملی از عقاید و عملکرد کسانی که خود را منجی مردم جا می زدند ( اعم از مذهبی و چپ ) نداشته باشند و نتیجه آن را از همان ابتدای انقلاب دیدیم که عمل به عقیده " هر کی به جای شاه بیاد از اون بهتره " ما و کشور را به این روز انداخته .
    - همچنین شناختی از داشته های خود در زمان آن حکومت نیز نداشته باشند و کلیه امتیازات اجتماعی ، اقتصادی ... موجود را حق خود و نه امتیاز فرض کنند که حکومت جدید به راحتی با بخشنامه وزورو عملکرد خودد در این سی و چند ساله این امتیازات را گرفت ( مقایسه بسیار ساده ای فرضا بین ارزش پول و نیز اعتبار ایران و گذرنامه ایرانی این موضوع را نشان می دهد )
    تناقض بسیار بزرگ صحبت و استدلال شما و کسانی مانند شما در این است که ما در فضای انتزاعی و مجرد و آکادمیک راجع به قضایا صحبت نمی کنیم . هر فرد بی طرفی به راحتی می تواند با یک مقایسه سرانگشتی بهتر و یا بدتر شدن اوضاع کلی کشور و اجتماع را ببیند . شما نمی توانید خودروی 405 خود را بدهید و به جای آن پیکان بگیرید ( یا بدهند فرقی در اصل ماجرا نمی کند ) ، بعد مرتب در باب قدیمی بودن ، پر مصرف بودن ، عدم ایمنی واز رده خارج بودن پژو 405 در مقایسه با خودروهای روز دنیا صحبت کنید . این گونه مقایسه از دید ناظر بی طرف ابتدا باعث ریشخند و نهایتا بی تفاوتی و بی خریدار ماندن نظرات گوینده خواهد شد
    از دید من که در زمان انقلاب 2 – 3 سال داشتم بهیچ عنوان نیت افراد برای انقلاب و عبارت عامیانه " چی می خواستیم ، چی شد ؟! قابل پذیرش نیست . من به نتیجه کار دارم نه نیت . من و مطمئنا در صد بسیار بزرگی از نسل جوان خود را با هم سن و سالان خود نه در آمریکا و اروپا و کانادا و استرالیا که با هم نسلان خود در ترکیه ، مالزی ، کشورهای خلیج فارس از لحاظ بهره مندی از مواهب زندگی می سنجیم ( البته واقع بینانه و متوسط افراد ) و صد البته که نتیجه روشن است .
    .یک فرد عادی که هر دو زمان را دیده می فهمد اگر آن دوره از لحاظ انسداد سیاسی مشکل بود ، امروزه در رابطه با تقریبا همه موارد اعم از سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اخلاقی ، زیست محیطی ، سیاست خارجی و ..... وضعیت فاجعه باری داریم . البته از حق نباید گذشت وضعیت آگاهی و شناخت مردم از خود ، حکومت و جهان با دوره پهلوی قابل قیاس نیست ولی بهای آن را حداقل 3 نسل از ابتدای انقلاب و خدا می داند تا کجا آیندگان ما پرداخته و خواهند پرداخت و آیا اساسا امیدی به نجات هست یا خیر ؟
    شما مطمئن باشید اگر حاکمان امروز عملکرد قابل دفاعی داشتند ، هرگز دکان و دستگاه سلطنت و سلطنت طلبان و فیلم های جگر سوز و مثلا مستند شبکه من و تو در باب مظلومیت ! خاندان پهلوی مشتری پیدا نمی کرد .
    می بخشید که صحبت من پراکنده و طولانی شد .
    ارادتمند

    پاسخحذف
  11. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    با هیچ معیاری نمیتوان از سیاه ترین فصل تاریخ این کشور یعنی شورش بلاخیز سال 57 که این کشور را به خاک سیاه نشاند دفاع کرد

    پاسخحذف
  12. مطلب ارزنده و قابل تاملی بود. رضا پهلوی باید از خودش شرم کند که انقلابی که با حضور اکثریت میلیونی مردم ایران و علیه یک رژیم فاسد و استبدادی صورت گرفته است را "سیاه" میخواند! البته دور از تصور نیست که در نظر او سیاه باشد چون او را از فرصت نشستن بر تخت سلطانی و بر سر نهادن تاج کیانی دور ساخت.
    نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که نفس انقلاب و براندازی رژیم سابق که نشان داده بود اصلاح ناپذیر است، چیز بسیار خوبی بود اما متاسفانه نتایج جمهوری اسلامی اصلا قابل دفاع نیست، موضوع این است که متاسفانه اسلامگرایان افراطی، انقلاب مردم ایران را ربودند و به قبضه امیال و منویات تنگ و تاریک خود درآوردند چیزی که مسلما نتیجه مورد نظر و خواست مردم ایران را در بر نداشت و دست آوردهای جمهوری اسلامی، ضد انسانی و ضد ملی بود ولی نفس خود انقلاب قابل رد نیست. اگر شاه چند ماه زودتر قدرت را به بختیار میسپرد و از قانون اساسی مشروطه عدول نمیکرد، چه بسا مردم هم نیازی به براندازی رژیم نمیدیدند.

    پاسخحذف
  13. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    يكي از مقالات عالي و پر باري كه در اين مدت خوندم بود. دست نويسنده اش درد نكنه

    پاسخحذف
  14. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    چقدر انسان مي بايست حقير باشد كه از شاه به شيخ رسيدند و الان ميخواهند باز از شيخ به شاه برسند! اين انسانها مثل اينكه هيچ وقت نميخواهند بزرگ شوند!

    پاسخحذف
  15. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    شما چرا اینقدر بدبین هستید؟ رضا پهلوی بارها گفته فقط می خواد ایران را از دست این دیکتاتورها نجات بده بعد یک انتخابات آزاد برگزار کنه بعدش هم اگه ملت او را نخواست به قم بره و به درس و مشق .... ببخشید این مال اون یکی آزادی بخش ما بود. این یکی هنوز نگفته اگه ملت او را نخواست کجا قراره بره....
    در ضمن در انقلاب سال 57 میلیون ها نفر تو خیابون بودن و این میلیون ها نفر ملتی بودن که بابای همین شاهزاده تربیت کرد. شاهی که اجازه نداد حتی یک روزنامه سیاسی تو کشور باشه. دستبوسی های مراجع تقلید را هیچوقت از یاد نمی برد و خیلی ها هنوز یادشونه........ شاهی که محوطه آرامگاه کوروش را یک چمن نکرد اما چهل هزار مسجد ساخت.....
    انصافا از این خانواده پر رو تر کم پیدا می شه، یارو طوری روز دانشجو پیام می ده که انگار نه انگار این روز دانشجو به خاطر قتل دانشجوها به دست پدر اون بوده.
    فیلم شبکه من و تو رو هم دیدم این خانواده همه دنیا را مقصر می دونن و اصلا قبول ندارن که اشتباه کردن

    پاسخحذف
  16. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    خیلی پر رویین که هنوز از پهلوی بد میگین! دلتون برای دوران طلائی امام تنگ شده؟!

    پاسخحذف
  17. ناشناس۳۰/۱۱/۹۱

    درود بر نویسنده این مطلب، این روزها به خوبی‌ روشن ضمیری امام عزیز مشخص میگردد که به صراحت فرمود انقلاب ما انفجار نور بود و خدا را شکر همین حرف امروز از دهان همه حتا آنها که شاید انتقادی به نظام دارند بیرون میاید، خدایا شکرت، انقلاب اسلامی بر خلاف تبلیغات هر روز گسترده تر و محبوب تر میشود تا چشم بدخاهانی مثل رضا پهلوی در آید. راهپیمایی پر شکوه جمهوریخواهان در روز ۲۲ بهمن چشمه کوچکی بود از وفاداری ملت مسلمان ایران به انقلاب اسلامی.

    پاسخحذف
  18. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    آنهایی که انقلاب را به یاد دارند میدانند که مردم ایران آن زمان دنبال دموکراسی نبودند امروز هم بخش بزرگی از جامعه نیستند. نه مردم ایران و نه هیچ کدام از جریانات سیاسی آن روز و نه هم امروز.دموکراسی یک ساختار نیست یک فرهنگ است.یک خواست است.یک آگاهی اجتماعیست اینکه نطر مخالف تحمل شود و اینکه حقوق اقلیت توسط اکثریت رعایت شود اینکه این آگاهی و خرد ایجاد شده باشد که همه چیز را همگان دانند.

    پاسخحذف
  19. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    کاملا درست و سنجیده عاااااااااااالی

    پاسخحذف
  20. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    نامهای میادین و خیابان ها و اماکن تمامی شهرهای ایران تا سال ٥٧؛ میدان شاه، خیابان شاه، چهار راه شاه، میدان آریامهر، خیابان آریامهر، چهار راه آریامهر، پارک آریامهر، خیابان پهلوی، چهار راه پهلوی، میدان پهلوی، پارک پهلوی، شهستان پهلوی، میدان شهیاد، استادیوم آریامهر،استادیوم فرح، پارک شاهنشاهی، بزرگراه شاهنشاهی، خیابان فرح، میدان فرح، چهار راه فرح، پارک فرح، میدان ولیعهد، خیابان ولیعهد، پارک ولیعهد، شهرک ولیعهد، میدان فرحناز،خیابان فرحناز، چهار راه فرحناز، سد آریامهر، سد فرحناز، خیابان- میدان- رضا شاه کبیر، شهناز پهلوی، غلامرضا پهلوی، عبدلرضا پهلوی، علیرضا پهلوی، شمس پهلوی، فاطمه پهلوی،.......هر یک تکه فضای سبز و جنگلی = شکارگاه سلطنتی..... سهم ملت(آنهم فقط در تهران) حدود چهارصد متر از خیابان هزار و پانصد متری اکباتان!؟ همه چیز و همه جا به همین شکل نامگذاری شده بود، خب البته حق داشتند، کل مملکت میراث پدریشان بود!؟ سرود مثلا ملی کشور=سرود شاهنشاهی از صبح تا شب تو مدرسه، رادیو، تلویزیون، سینما، تئاتر، استادیوم...... عکسهای بزرگ و کوچک این جماعت؛ بر در و دیوار شهر، پارک، ادارات، بانکها، شرکت ها، کتابخانه ها، تو کتاب درسی، مجله، روزنامه، تلویزیون، سینما،.... مهم ترین بخش های خبری؛ اخبار ساعت چهارده رادیو و بیست و سی تلویزیون، هر کدام بیست و پنج دقیقه که پانزده دقیقه آن به دید و بازدیدهای ملوکانه و دربار اختصاص داشت. آنوقت خانم پهلوی میگویند که ما تبلیغات خوبی نداشتیم!؟! لطفا استبدادیون اینقدر هم از سازندگی پهلوی ها پرگویی نکنند که هیتلرهم سازندگی فراوانی را در آلمان داشته! چرا راه دور؟ همین رژیم فاسد جنایتکار مگر کم اتوبان و جاده و سد ساخته؟ به روستا ها برق و گاز و تلفن کشیده، این همه تحصیلکرده (خصوصا زنان) نشانه ایرانساز بودن این حکومته؟ یعنی میرسد روزی که کیش شخصیت و فردپرستی تعیین کننده سرنوشت ما نباشد؟

    پاسخحذف
  21. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    شاهین ضد ناموستو از کون گاییدم دیوث حروم لقمه.
    مطمئن باش بالاخره یک نفر از اطرافیان خودت تو را به طرز فجیعی به درک خواهد فرستاد از بس که تو حرومزاده ای
    اگه بی پول شدی زنت رو بفرست از کون بکنم هزینه مواد یک هفته رو تقبل میکنم

    پاسخحذف
  22. در این که در تمام دنیا و نه تنها در ایران همیشه انقلابها وضعیت رو بدتر کرده اند شک تاریخی وجود نداره. شاید آقای رضا پهلوی منظورشون این بوده و شما اشتباه برداشت کرده اید. به هر حال انقلاب ایران هم هر چی بود باعث بدبختی حداقل 3 نسل این مملکت شد پس حتما انقلاب سیاهی بود و این به خاطر خود نفس انقلاب هست. اگه این طور نیست یک انقلاب در دنیا نشون بدین که به بهتر شدن وضعیت جامعه رسیده.

    پاسخحذف
  23. .
    ملت بزرگ ایران در جنبش سبز چه خوب و سنجیده شعار میدادند :
    .
    ننگ بر ستمگر .... چه شاه باشه چه رهبر
    .
    و کینه انصار شاه الله به جنبش سبز هم از همین روست !
    .
    سپاس برای تهیه و پخش این متن
    .

    پاسخحذف
  24. .
    « شاهین ضد ناموستو از .... »
    .
    بزرگان ایرانزمین از دیرباز فرموده اند :
    .
    ماران و رطیل و خفاش ... به ز شاه اللهی های فحاش
    .

    پاسخحذف
  25. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    روزی شاهین ضد و دوستش با هم به شهرنو رفتند شاهین ضد خواست زرنگی کند پس به دوستش گفت یک ژتون بگیر دو نفری با طرف 3some کنیم. دوستش که مادرش را گاییده بود به دنیا آمده بود گفت نه من میترسم که تو آلتم رو ببینی پس بیفتی من اول میرم راه را هم برای تو هموار خواهم کرد شاهین ضد موافقت کرد و دوستش به داخل اتاق رفت صدای آخ و اوخ تمام شهرنو را برداشته بود بعد دو ساعت دوستش از اتاق بیرون آمد و شاهین ضد به داخل رفت ولی در کمال تعجب دید خواهرش روی تخت دراز کشیده است.
    از آن روز شاهین ضد دچار شیزوفرنی حاد شده و دیگر کسی را دوست ندارد

    پاسخحذف
  26. «...و یا آنان که امروز دیگران را «ضد ملی» با شریف‌ترین ملی‌گرایان تاریخ معاصر این کشور چه کردند.»

    جسارتا یک می‌نامند/می‌دانند جا افتاده.

    پاسخحذف
  27. ناشناس۱/۱۲/۹۱

    درود - گرچه انقلاب شکست خورد ولی قریب به اتفاق شعار های خالص انقلاب هنوز هم صحیح و خواستنی است.

    ضمنا آیا میتوان آن همه زندانیان سیاسی، اعدام و شکنجه های وحشیانه را فراموش کرد؟؟ حتی اگر لشگر آخوند ها بدترش را سر ملت آوره باشند.

    با تشکر از شما به خاطر یادآوری این رو سیاهی به آقای رضا پهلوی.

    پاسخحذف
  28. .
    کافی است یک نگاهی به نظرهای گذاشته شده توسط انصار شاه الله ، بیاندازیم که به ماهیت حکومت پهلوی پیشین و احتمالا نوع حکومتی که رضا پهلوی در سر میپرورد پی ببریم !
    .
    آقایانی که دم از آزادی احزاب و آزادی بیان ( حتی برای منتقدین و مخالفین ) میزنند ، از بامداد تا شب کارشان فحاشی و انگ زنی و لودگی به منتقدین استبداد پهلوی است !
    .
    ماشاالله ، یکی هم از آن یکی دلیرتر و شجاعتر بوده و تنها با نامهای مستعار و جعلی بویژه « ناشناس » و تازه آنهم در روی سایتهای اینترنتی ، دهن به فحاشی باز میکنند ، درحالی که اکثر آنان ساکن کشورهای غربی هستند و نه زیر دشنه جمهوری ننگین اسلامی !
    .
    تنها جهت آگاهی ، باید عرض کنم که 666 لقب من است و همه جا ( وبلاگ ، یوتوب ، فیس بوک ، بالاترین و آزادگی و نظرهای گذاشته شده روی سایتهای اینترنتی ، پای عکسهام و ویدیوهام ) با نام 666 امضا میکنم و فعالان سیاسی و اجتماعی ساکن بلژیک بخوبی من را میشناسند و این لقب من با نامهای جعلی و ناشناس انصار شاه الله از زمین تا آسمان فرق دارد.
    .

    .

    پاسخحذف
  29. ناشناس۲/۱۲/۹۱

    آیا استبدادیون(استبداد قدیم و جدید، فرقی ندارد) غیر از فحاشی و واژه های رکیک، راه دیگری برای ابراز وجود دارند؟ اصلا توانایی استدلال یا حداقل حرف زدن معمولی را دارند؟ تجربه ثابت کرده که جواب منفی ست.

    پاسخحذف