امروز فهمیدم که عمرش دو سال است. عمر زمانی که برای پیگیری اخبار جنبش به «جرس» مراجعه میکنم. برای من سر زدن به جرس به این معناست که هیچ خبری پیرامون جنبش سبز را از دست نخواهم داد. در واقع جرس، از نگاه من، پوشش کاملی به تمامی رویدادهای پیرامون جنبش سبز میدهد و از این بابت مخاطبش را از مراجعه به دیگر منابع خبری بینیاز میسازد. اما آیا این سبب میشود که من دیگر سایتها را نخوانم؟ قطعا اینچنین نیست و گمان میکنم این مسئلهای است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
اگر انتظار شما از یک رسانه، تنها پوشش خبری باشد، تلکسهای خبری بهترین مرجع روزانه شما خواهند بود. با این حال این تلکسها در زنجیره اطلاعرسانی تنها حلقه نخست هستند و به مدد حلقههای دیگر تکمیل میشوند. حلقههایی که شامل تحلیل، بازخورد و پیگیری اخبار میشوند. گمان میکنم وقتی از یک «رسانه» سخن میگوییم، ناخودآگاه انتظار داریم با ساختاری فراتر از یک تلکس خبری مواجه باشیم. به باور من اینجاست که کمیت جرس کمی میلنگد.
به مناسبت دومین سالگرد تولد، جرس از مخاطبان خود خواسته است تا نظرشان را پیرامون عملکرد دوساله این رسانه ابراز کنند. (اینجا ببینید) برای این منظور بجز گزینه «هیچکدام»، سه گزینه دیگر پیشنهاد شده است. نخست «رسانهای تقریبا حرفهای که اخبار جنبش سبز را پوشش میدهد». اگر من بخواهم از میان سه گزینه موجود یکی را انتخاب کنم احتمالا ناگزیر خواهم شد همین گزینه را که 52درصد دیگر مخاطبان نیز برگزیدهاند انتخاب کنم. با این حال من دو ایراد به این گزینه دارم. نخست اینکه «تقریبا» تعبیر گنگی است و دوم اینکه یک «رسانه» نمیتواند صرفا به «پوشش اخبار» محدود شود و از این منظر به گمانم تعبیری همراه با تناقض ارایه شده است.
گزینه دوم رسانهای است که «اخبار جریان فکری خاصی را پوشش میدهد». اگر بخواهیم دقیقا به واژگان پایبند بمانیم، به باورم انتخاب کنندگان این گزینه کمال بیانصافی را به خرج دادهاند. تا جایی که من به یاد دارم در مورد پوشش اخبار «جرس» کمترین گزینش ممکن را به خرج میدهد و برای نمونه در مورد زندانیان سیاسی، فارغ از گرایش این زندانیان اخبارشان را منتشر میسازد. اما اگر منظور انتخاب کنندگان این گزینه این باشد که جرس در تحلیلهایش بیشتر سخنگوی یک جریان اصلاحطلب و میانهرو نشان داده، آنگاه من هم با آنها موافق خواهم بود.
گزینه سوم میگوید «جرس رسانه نیست و خروجی حرفهای ندارد». گویا این گزینه در نظر گرفته شده است که مخالفان جرس هم به نوعی دق و دلی خود را جایی خالی کنند و به عنوان یک فحش محترمانه از آن استفاده کنند. به باور من جرس مستحق چنین عتابی نیست، اما در عین حال میتوان «عملکرد حرفهای» آن را به شدت مورد تردید قرار داد.
حرف من این است که در جهان مدرن رسانهها، رسانه حرفهای آن است که بتواند حرف خود را در لفافه و غیرمستقیم انتقال دهد. این رسانه دست کم در ظاهر امر باید مخاطبش را متقاعد سازد که تمامی دیدگاههای موجود را پوشش داده و ارایه میکند. اگر ما گمان میکنیم که منطقی ضعیفتر از دیگران داریم بهتر است که هرچه سریعتر مواضع خود را تغییر دهیم و منطق مخالف خود را بپذیریم. اما اگر منطق خود را برتر میدانیم نباید هیچ پروایی از انتشار منطق ضعیفتر داشته باشیم. این تنها یک گزاره اخلاقی نیست. اتفاقا کاملا برعکس. یک سیاست کاملا زیرکانه مدرن است. تردید نکنید که در جهان مدرن ارتباطات حتی قدرتمندترین حکومتها نیز نمیتوانند صدای مخالف خود را خفه کنند، چه رسد به رسانهها. پس اگر شما حرف مخالف خود را منتشر نکنید، خوانندگان در جست و جوی آن به جاهای دیگری میروند. بدین ترتیب شما مرجعیت خود را خدشهدار کردهاید و با دست خود مخاطبان را به دامان مخالفتان فرستادهاید.
من همچنان برای پوشش اخبار جنبش سبز میتوانم به صورت تمام و کمال به «جرس» اکتفا کنم و گمان هم میکنم که جرس تنها سایتی است که چنین اطمینانی را میتواند در مخاطبش ایجاد کند. اما برای پیگیری نظرات و تحلیلهای متفاوت تلاش میکنم از منابع مختلفی استفاده کنم. «کلمه»، «بی.بی.سی»، «گویانیوز»، «راه توده» و «روزآنلاین» (هرچند که تحلیلهایش با سرعتی سرسامآور رو به افول گذاشته است) منابع دیگری هستند که من تحلیل هایشان را پیگیری میکنم. به گمان من هیچ دلیلی وجود ندارد که جرس بخواهد از انتشار تحلیلهای متفاوت خودداری کند. پس اگر فرض بگیریم که به واقع تا کنون چنین رویکردی در این سایت وجود داشته است من به گردانندگان آن پیشنهاد میکنم این دومین سالگرد تولد خود را به نقطه شروع سیاستی متفاوت بدل سازند که بتواند طیف بیشتری از فعالان جنبش را جذب خود کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر