شهروند سبز - «در استان ملوکالطوایفی چو پیرمردی از طریق میمونهایی که به خدمت خود گماشته بود، زندگی را می گذراند. مردم چو به وی جو‐کونگ (ارباب میمون) میگفتند. پیرمرد هر روز صبح میمونها را در حیاط به صف میکرد و به کهنسالترین آنها دستور میداد تا بقیه میمونها را برای جمعآوری میوه از بوتهها و درختان به سمت کوهها راهنمایی کند. قانون این بود که هر میمونی میبایست یک دهم میوههای جمعآوری شده خود را به پیرمرد میداد. کسانی که از این کار سرپیچی میکردند بیرحمانه شلاق میخوردند. تمامی میمونها از این زندگی در رنج بودند ولی هیچ یک از آن ها جرات شکایت نداشت.
یک روز، میمون کوچکی از دیگر میمونها پرسید: «آیا پیرمرد این درختها و بوتههای میوه را کاشته است؟» دیگران پاسخ دادند: «نه! آنها در طبیعت رشد کردهاند». میمون کوچک دوباره پرسید: «آیا ما بدون اجازه پیرمرد نمیتوانیم میوه بچینیم؟» دیگران پاسخ دادند: «آری، میتوانیم» میمون کوچک ادامه داد: «پس چرا باید به پیرمرد وابسته باشیم؟ چرا باید به وی خدمت کنیم؟»
حتی قبل از اینکه میمون کوچک حرف خود را تمام کند، همه میمونها ناگهان به آگاهی رسیده، بیدار شده بودند. در همان شب پس از به خواب رفتن پیرمرد، میمونها تورها و حصارهای اطراف حیاط را پاره کرده، موانع را برداشته و خود را آزاد کردند. آن ها همچنین میوههایی که پیرمرد در انبار ذخیره کرده بود را با خود به جنگل برده و هیچ گاه بازنگشتند. سرانجام پیرمرد از گرسنگی جان سپرد».
***
جین شارپ معتقد است: «برای به زانو درآوردن دیکتاتور با کمترین هزینه، چهار گام اصلی باید برداشته شود:
1- لازم است اراده، اعتماد به نفس و مهارتهای مربوط به مقاومت در مردم تحت ستم تقویت شود.
2- لازم است گروههای اجتماعی مستقل و سازمانهای ویژه مردم تحت ستم ایجاد و تقویت شود.
3- لازم است نیروی داخلی قدرتمندی ایجاد شود.
4- لازم است طرح استراتژیک خردمندانهای برای کسب آزادی طراحی شده، با مهارت اجرا شود.»*
برای برداشتن گام نخست چه میتوان کرد؟ «شارپ» میگوید در نخستین گام باید از قدرت خود آگاه شویم و این آگاهی را گسترش دهیم. سرچشمه اصلی قدرت هر حکومت، مردم تحت ارادهاش هستند که با آن همکاری میکنند. پس شارپ پیشنهاد میکند داستانهایی چون افسانه ارباب میمونها را بین مردم پخش کنیم. شاید شما در فرهنگ و ادبیات خودمان حکایت بهتری سراغ داشته باشید. میتوانیم چنین داستانهایی را به هم معرفی کنیم و طی یک اقدام هماهنگ یک کپی از حکایتمان را در تمام کشور پخش کنیم! اما برای به دست آوردن اعتماد به نفس و مهارتهای مبارزه کارهای بیشتری لازماند که در یادداشتها و مباحث بعدی به آنها خواهیم پرداخت، چرا که لازمه رسیدن به آن برداشتن گامهای بعدی است، در واقع این چهار مرحله در طی مبارزه و به موازات هم جلو خواهند رفت نه به دنبال هم.
پینوشت:
* تمام متن های داخل گیومه از متن کتاب «از دیکتاتوری تا دموکراسی» نوشته «جین شارپ» نقل شدهاند.
مجموعه یادداشت «چه باید کرد»؟ را «شهروند سبز» بر پایه آموزههای کتاب «از دیکتاتوری تا دموکراسی» تهیه کرده است. شما نیز میتوانید علاوه بر ارسال یادداشتهای پراکنده، ستون ثابت خود را در «مجمع دیوانگان» تعریف و راهاندازی کنید.
به نظر من این چهار گام رو فعالان جنبش زنان برداشتن، برخی رو کامل تر، برخی رو نه. حکومت بهتر از برخی فعالان سیاسی دامنه اثر گذاری کارهای اون ها رو فهمید و با توان زیادی جلوشون ایستاد. برام جالبه این همه بی اعتنایی به راهی که اون ها پیمودن. مطمئنن مراجعه به تجربه های منتشر شده اون ها سودمنده.
پاسخحذف