با هر استدلالی که بتوانیم درک کنیم یا نه، یک مسئله قطعی است: حاکمیت تصمیم گرفته است یک گروه شبهه اصلاحطلب در انتخابات آینده شبیه سازی کند تا بار دیگر فضای فعالیت سیاسی رسمی را گرم کند، پس فضای سیاسی و رسانهای کشور تا حدودی باز خواهد شد. این فرصتی استثنایی است که جنبش سبز میتواند از آن بهره ببرد و با کمترین هزینه دستاوردهایی کسب کند که در طول دو سال گذشته کم نظیر بودهاند. «رساندن پیام جنبش به گوش همه مردم» برای من بزرگترین دستاوردی است که میتواند هدف انتخاباتی جنبش قلمداد شود.
بحث بر سر فعالیت انتخاباتی، به هیچ وجه متناظر حضور پای صندوقهای رای نیست. به تعبیر زیبای سیدمحمد خاتمی، پیششرطهای سهگانه «کف مطالبات اصلاحطلبان» است و تا زمانی که حاکمیت تمامی آنها را محقق نسازد حاضر شدن پای صندوقهای رای بلاموضوع خواهد بود. با این حال اراده تحریم انتخابات فرمایشی، تنها در زمانی میتواند تاثیرگزار باشد که به صورت فعال اعمال گردد و با هرگونه شائبه انفعال فاصله بگیرد. به گمان من هدف قرار دادن یک انتخابات موازی میتواند یک راهکار برای دستیابی به تحریم فعال باشد.
پیشنهاد دقیق من این است: تصور کنید که همین امروز حاکمیت تمامی پیششرطهای ما را پذیرفته است. زندانیانمان آزاد شدهاند. احزاب و مطبوعات به آزادی کامل دست پیدا کردهاند و در نهایت ما میتوانیم از سلامت انتخابات اطمینان کامل داشته باشیم. در اینصورت برنامه انتخاباتی ما چه خواهد بود؟ این برنامه هرچه هست، از همین امروز میتواند به اجرا درآید.
ما میتوانیم هرچه سریعتر فهرست انتخاباتی خود را اعلام کنیم. فهرست ما باید فارغ از محدودیتهای نامشروع و غیرقانونی باشد که حاکمیت کودتا به ما تحمیل کرده است. برای نمونه ما میتوانیم شیخ مهدی کروبی را سر لیست انتخاباتی خود معرفی کنیم. پس از آن فهرستهای مختلف را (برای تهران و یا شهرستانها) معرفی کنیم. باز هم به عنوان مثال من مصطفیتاجزاده، عبدالله رمضانزاده، بهزاد نبوی، محسن صفایی فراهانی، محسن میردامادی، احمدیزیدآبادی، عبدالله مومنی، محسن امینزاده، فیضالله عربسرخی و ... را پیشنهاد میکنم.
در گام بعدی ما میتوانیم شعارهای انتخاباتی خود را پیشبینی کنیم. اگر از من بپرسند الغای طرح حذف یارانهها را شعار خودم اعلام میکنم. حذف قراردادهای پیمانی کارگران یک مطالبه فراگیر در میان تمامی کارگران کشور است. (در مورد این مسئله با ذکر اسناد خواهم نوشت) مبارزه با واردات بیرویه، حمایت از تولید داخلی و از همه مهمتر، برخورد با مفسدان اقتصادی و حتی آنانی که دستشان به خون مردم آغشته شده است میتواند شعارهای انتخاباتی ما باشد و البته در مناطق اقلیت نشین، دفاع از حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی نباید فراموش شود.
مرحله سوم قطعا نقد و به مبارزه طلبیدن نامزدهای رسمی نظام است. در هر شهر فعالان و نمایندگان مجازی جنبش میتوانند نمایندگان مورد تایید نظام را به نقد بکشند، برنامههای پیشنهادی خود را با برنامههای آنان به مقایسه بگذارند و در یک کلام، مردم را به قضاوت وادارند.
خواسته نهایی در این سناریو مشخص است: «اگر فهرست ما و برنامههای ما را انتخاب میکنید، پای صندوق رای حاضر نشوید»!
پینوشت:
شنیدههای پراکندهای از عزم سید خندان برای تحریم قطعی انتخابات به گوش میرسد. (اینجا) من بیصبرانه چشمانتظار روزی هستم که این گمانهزنیها به صورت رسمی اعلام شوند. آن روز ما دوباره رهبری خواهیم داشت که قامتش به تنهایی برافراشتهتر از تمامی ساختار حاکمیت کودتاست.
پینوشت:
شنیدههای پراکندهای از عزم سید خندان برای تحریم قطعی انتخابات به گوش میرسد. (اینجا) من بیصبرانه چشمانتظار روزی هستم که این گمانهزنیها به صورت رسمی اعلام شوند. آن روز ما دوباره رهبری خواهیم داشت که قامتش به تنهایی برافراشتهتر از تمامی ساختار حاکمیت کودتاست.
فضاي باز سياسي شكل نخواهد گرفت به همين سادگي. مگر راي سازي و تصوير سازي تلويزيوني از حضور پرشكوه مردم كاري دارد كه حاكميت بخواهد بار ديگر هزينه يك فضاي باز سياسي را بدهد
پاسخحذفآرمان عزیز
پاسخحذفبا این که با نظر شما درباره ی تقلب میلیونی در انتخابات 88 به طور کلی و پیشنهاد شما مبنی بر خذف و الغای قانون حذف یارانه ها در این یادداشت- که آن را تا به حال افتخاری برای محمود احمدی نژاد و شخصیت جسورش می دانم - مخالفم اما با کلیت ایده ی درخشان شما در این مقاله کاملا موافقم و آن را تنها راه برون رفت از وضع موجود و حتی تنها فرصت بقای جنبش سبز می دانم.لطفا این ایده را رها نکنید و با ذهن باز و قلم تیزی که دارید در بسط و تشریح آن بکوشید.
مواردی که فعلا به نظرمن می رسد اینهاست امیدوارم در یک فراخوان اینترنتی دیگران نیز با انتشار یادداشت و تحلیل از بسط و گسترش ایده ی شما دریغ نکنند :
-1 انتخابات پاشنه آشیل این حکومت است و فرصتی طلایی برای ابراز وجود مخالفین 2- در شرایطی که حدود 50 درصد مردم در انتخابات شرکت کنند تحریم انتخابات بیخود و بی ثمر است و سیاستی شکست خورده 3- شرکت در انتخابات با استمرار وضع فعلی هیچ توجیهی ندارد. 4-گاهی با ناممکن باید به امر ممکن حمله کرد و با تخیل با واقعیت در افتاد و از انفعال درآمد. ایده ی آرمان مثل هر ایده ی بالقوه ای تخیل ناممکنی است که باید به واقعیتی بالفعل تبدیل شود .سبزها در فضای مجازی غلبه دارند و می توانند از همین حالا مقدمات تهیه یک لیست انتخاباتی مجازی برای تهران را که بیشترین کرسی نمایندگی در مجلس دارد و مرکز ثقل مقاومت سبز است را فراهم کنند. بعد از جا انداختن این ایده ی درخشان آرمان و انتشار وسیع اش در فضای مجازی می توان انواع و اقسام نظرسنجی ها و نظر ها را برای توافق بر این لیست را انجام داد. این سی نفر اصلاح طلبان سرشناس و زندانی را شامل می شود و در ادامه ی خواست آزادی انتخابات بوده و محدودیتهای نامشروع و قوانین غیرعادلانه ی حاکمیت را در نظر نخواهد گرفت. از اپوزیسیون می توان خواست برای تقدیر از هزینه هایی که زندانیان سیاسی اصلاح طلب داده اند با این لیست همراهی کنند. فرصت انتخابات را نباید دو دستی به حاکمیت تقدیم کرد و به سیاست شکست خورده و منفعلانه ی تحریم پناه برد.ما انتخابات را رها نمی کنیم ما انتخابات را پس می گیریم چون حق ماست. اگر تا به حال شعار ما "رای من کجاست ؟" بود از این پس شعار ما در بالای لیستهای انتخاباتی این است : " رای ما این است "!!!
از کلش حالا اما:
پاسخحذفآزادسازی یارانه های اتفاق خوبی بوده که نباید پسش گرفت. شاید بشه تعدیلش کرد، یه جاهایی تندروی شده و زود بوده برای اون حدّ؛
به نظر شما رای دادن به همین لیست پیشنهادی، چیزی که در نهایت منجر به افزایش آرای مخدوش در حد قابل توجهی خواهد شد، به عنوان جایگزین برای تحریم چه نتیجه ای در بر خواهد داشت؟
پاسخحذفایده خوبی است ولی چرا فقط چند تا اصلاح طلب .
پاسخحذفمثلا چرا ملی مذهبی ها - وکلا و نیروهای جوانتری که در چارچوب اصلاح طلب ها صرفا نیستند را هم اضافه نکنیم .
رای دادن در جمهوری اسلامی یعنی رای دادن به جمهوری اسلامی. اگر و مگر هم ندارد. نخستین خواسته ما انحلال حکومت مذهبی و برقراری آزادی مذهبی، اجتماعی و سیاسیست. پس از مرگ جمهوری اسلامی و آزادی حزب های سیاسی و رسانه های عمومی میشود انتخابات داشت و نه قبلش.
پاسخحذفکاملاً با شما هم نظرم. اجرایی شدن برنامه هایی نظیر این مستلزم ایجاد کارگروه هایی که به صورت پیگیر به این امور بپردازند. چنین برنامه هایی حداقلی از ستاد منسجم را می طلبد. احزاب و گروه ها امروز این ظرفیت را ندارند اما قطعاً در صورت باز شدن فضای سیاسی این امر امکان پذیر خواهد بود. چند روز پیش به این فکر می کردم که ستادهای انتخاباتی کاندیداهای حکومتی اصلاح طلب نما می تواند یکی از گزینه های موثر باشد. حتی می توان همه مطالبات جنبش سبز را با این کاندیداها به نقد و نظر گذاشت و آنها را به چالش کشید و اصلاح طلب نماها را هم افشا کرد. در این مورد باید بیشتر نوشت.
پاسخحذف