ورهام روز (بيستم) بهمنماه 86
به رفيق زمان اجازه بدهيد
دوست عزيز، پنگوئن، با كامنتي در پست قبل پرسيده بود كه در كدام انتخابات بايد شركت كرد؟ پاسخ من به اين پرسش بسيار ساده و كوتاه است: نميدانم!
من نميتوانم به صورت كلي بگويم كه در كدام انتخابات بايد شركت كرد و گمان هم نميكنم هيچ كس ديگري بتواند چنين پرسشي را پاسخ دهد. مسئله اين است كه شرايط يك انتخابات تنها با آزادي نامزدهاي آن مشخص نميشود، بلكه شرايط بيروني جامعه نيز در آن موثر است.
انتخابات مجلس هفتم هرقدر هم كه ننگين بود باز هم به پاي انتخابات اين دور نميرسيد و شاهد امر هم اينكه تنها 20نفر از نمايندگان مجلس هفتم براي اين دور رد صلاحيت شدهاند. يعني امسال شاهد گسترش رد صلاحيتها نسبت به دور قبل هستيم، اما من كه خود در انتخابات سال 82 شركت نكردم و اگر 100بار ديگر هم به آن فضا باز گردم باز هم راي نميدهم اين بار اعتقاد دارم كه بايد شركت كرد. مسئله اينجا آزادي انتخابات نيست، مسئله تهديدي است كه بيش از حد جدي شده و آن قلع و قمع اصلاحطلبان براي هميشه است.
اگر دور قبل ما در دولت اصلاحات بوديم و مجلس ششم سر كار بود، اين بار در دولت شبهه نظامي محمود احمدينژاد هستيم و مجلس هفتم سر كار است.
سياست قهر و لجبازي را بر نميتابد و فكر ميكنم اصلاحطلبان نيز به خوبي اين مسئله را درك كردهاند. هرچند كه گه گاه صداهايي مبني بر عدم شركت به گوش ميرسد اما انصراف ندادن جهانگيري و انصاري هم دو نشانه خوب بود كه سران اصلاحات درك كردهاند نبايد اشتباه خطرناكي را مرتكب شوند.
گاهي بايد براي اصلاح مشكلات منتظر گذشت زمان باقي ماند و من به شدت معتقدم كه امروز ما در چنين وضعيتي قرار داريم. به قول لنين اجازه بدهيد رفيق زمان مشكلات را حل كند.
به نظرم از این پاراگراف آخر بشود ترویج عدم شرکت در انتخابات و صبر برای فرصتی در آینده را برداشت کرد!
پاسخحذفبه هر حال، فکر کنم با این اوصاف حالا باید به سوال دوم کامنت قبلی جواب بدهی!