... اين را هم به شما بگويم اينكه چهارتا روزنامه را وادارند به يكی حمله كنند، يك عده بچه در قم راه بيندازند، اينها ديگر فصلش گذشته است . فرضا ائمه جمعه را هم تحريك كنند يك چيزی بگويند، همه میدانند كه امام جمعه ها بعضا حقوق بگيرند; اگر چهارتا بچه را راه بيندازند همه فهميده اند اينها ديگر برد ندارد. اگر روزنامه ها را وادارند بنويسند روزنامه ها اين همه چيز نوشتند، آبروی خودشان را میبرند. اينها ديگر برد ندارد بايد روش را عوض كرد، بايد حق را شنيد و عمل كرد ... خوب اين معنايش مبتذل كردن مرجعيت شيعه نيست؟ اينكه آمدند در شب بعد از فوت آيت الله اراكی، عده ای بچه راه انداختند در خيابان جلوی جامعه مدرسين، مثل همين الان كه راه میاندازند; بعد هم سه چهارنفر از تهران آمدند و اصلا (كسانی كه ايشان را میگفتند) هفت هشت نفر بيشتر نبودند و به زور هفت نفر را به عنوان مرجع گفتند كه ايشان را هم جزو كنند، در صورتي كه ايشان در حد فتوا و مرجعيت نيست . بنابر اين مرجعيت شيعه را مبتذل كردند، بچه گانه كردند، با يك عده بچه اطلاعاتی كه راه انداختند! اينها مصيبتهايی است كه ما در اين كشور میبينيم ...
حسینعلی منتظری – سیزدهم رجب سال 1376
آرمان جان پس لازم شد که دیگه حتما اون کامنت رو پاک کنی چون ظاهرا متنش خیلی سوء تفاهم برانگیز بوده. هرگز هرگز هرگز منظورم این نبوده که خواستی موج سواری کنی؛ بلکه منظورم این بود که برای این که حرفت بدون پیش فرض شنیده و قضاوت بشه مجبوری به خواننده هایی که ذهنیت شون سرشار از پیش فرض هست ثابت کنی که نفع شخصی نداری توی این قضیه و بیطرف هستی.
پاسخحذفیک کلیشه هایی درباره این آدم در جامعه هست که به این راحتی ها زدودنی نیست. خود من سال 84 هر کسی که ازش حمایت میکرد فکر می کردم ازش پول میگیره.
در مورد کدخدامنشی ـ که به نظر منم به هیچ وجه منفی نیست و کارکردهای خودش رو داره ـ فکر میکنم بهتره اول تعریف مون رو مشخص کنیم و مشخص کنیم چه فرقی با "لابیگری" داره.
به نظر من روش او لابیگری هست و نه کدخدامنشی. برای کدخدامنشی می تونم به اسامی کروبی، مهدوی کنی و در بعضی موارد خود خاتمی اشاره کنم. اما کاری که هاشمی می کنه به نظرم اسم لابیگری براش مناسبتره. از این منظر که بر پایه دوستی و ریش سفیدی و جون من و جون داداش و این حرفا نیست؛ بر اساس منافع سیاسی مشترک یا معاملات سیاسی هست. اصولا هیچ کدوم از گروه های سیاسی اخوتی با او ندارن که حاضر بشن بدون انتفاع بهش کمکی برسونن. بلکه کاملا برعکس: هیچ اعتمادی بهش ندارن و همه ازش می ترسن و باهاش مخالفن. اگر همسویی هم باهاش داشته باشن کاملا مقطعی و موقت هست (به خاطر منافع مشترک سیاسی مشخص و یا معامله و تبادل امتیاز)
تنها کسی که خارج از روابط سیاسی ممکن بود با او همکاری کنه فقط امام بود.