۳/۲۱/۱۳۸۹

وحشتی که رنگ می بازد

آپارتمان ما در یک مجتمع مسکونی قرار دارد. پس از کودتا هرشب طنین الله اکبر از مجتمع به هوا بلند می شد تا اینکه یکی از اعضای مجتمع که به عضویت سپاه درآمده بود چهارنفر از همسایه ها را تحویل پلیس امنیت داد. نفرت از همسایه آدم فروش که هر روز با موتور و باتوم برای سرکوب هم وطنان بیرون می رفت بی فایده بود. با وجود چنین مزدوری صدای الله اکبر دیگر هیچ گاه از مجتمع به گوش نرسید. تا امشب. درست در حالی که من دکمه های کیبرد را برای ثبت این واژه ها فشار می آورم همسایه ها به پشت بام رفته اند. همه می دانند که کارشان یک نوع انتحار است. تردیدی وجود ندارد که مزدور همسایه همه شان را معرفی خواهد کرد. اما دیگر کسی گوشش بدهکار نیست. صدای الله اکبر اینجا بلند است. بلندتر از همیشه. خشمگین تر از همیشه.

۴ نظر:

  1. بارلن۲۱/۳/۸۹

    یه سوال بی ربط!؟
    تو بارها در نوشته هات به این موضوع اشاره و تاکید کردی که مذهبی نیستی و به ائمه و معصومیت و این چیز ها اعتقادی نداری حالا چرا یااین که دیدگاهت چیه مهم نیست اما چرا از این شعار مذهبی یه عنوان یه مظهر ازادگی یاد میکنی؟ یه شعار جدید واسه خودتون انتخاب کن اینو بذار واسه ما اصلاح طلبان مذهبی!!!

    پاسخحذف
  2. باران۲۱/۳/۸۹

    حالا جدا از حرف قبلیم از این خبری که دادی خیلی خوشحال شدم و امیدوار

    پاسخحذف
  3. حمید۲۲/۳/۸۹

    جدا آدمای جالی هستیم ما. در حالیکه از دموکراسی حرف میزنیم برای دیگران تکلیف تعیین میکنیم که چی بگن و چی نگن.
    عزیز من اله و اکبر یک شعار سیاسیه نه مذهبی و تازه اصلا شعار نیست این یک جمله هست که همدلی ایجاد میکنه، حالا تو میخوای اینو از مردم بگیری.

    پاسخحذف
  4. در پاسخ به باران:

    ادبیات ما ظرفیت محدودی در بازتاب احساسات غیرمذهبی را دارد. طبیعی هم هست، چندهزار سال فرهنگ ریشه دار مذهبی دلیلی نداشه است که به واژگان غیر مذهبی احساس نیاز کند. مثلا من هنوز هم برای «خداحافظی» دچار مشکل خواهم شد اگر بخواهم از ترکیبی کاملا ماتریالیستی استفاده کنم. این مسئله ضعفی است در ادبیات فارسی و نه فارسی زبانان لاییک.

    اما مصادیق مبارزاتی این مسئله کاملا متفاوت است. اتفاقا امکان دارد برای شعارهای خیابانی، نمونه های غیرمذهبی مناسبی هم پیدا شود که بیشتر خوشایند سکولارها و لاییک های جنبش باشد، با این حال من گمان می کنم اگر بتوان با توافق بر سر شعارهای مذهبی هم زمان چند هدف را با یک تیر زد نباید این فرصت را از دست داد. مثلا اینکه:

    - با سبزهای مذهبی اظهار پیوند و نزدیکی کرد
    - به زبانی سخن گفت که برای توده جامعه آشنا و قابل درک باشد
    - به بهانه تراشی های کیهانی مبنی بر ضد دین بودن مخالفان دامن نزد
    و ....

    در نهایت باید بگویم واژه از چند حرف و صدا تشکیل شده اند. واژه ها به خودی خود تهی از معانی هستند. این ما هستیم که ظرف واژه را با معانی دلخواه و توافقی پر می کنیم. برای مثال «یا حسین» برای یک فرد مذهبی می تواند نشانه ای از فرهنگ دینی و مذهبی اش باشد. اشاره ای به معصومیت امامش و تداوم پیامبری پیغمبرش در داستان هایی که همه می دانیم. اما همین ترکیب از سوی یک غیرمذهبی می تواند به فریادی به نشانه آزادی خواهی تعبیر گردد و از نگاه من هیچ کدام از این دو گروه نمی توانند دیگری را به اشتباه متهم کنند و وازگان را به انحصار خود در آورند.

    پاسخحذف