tag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post6957234553897046535..comments2024-03-04T21:20:46.420+03:30Comments on مجمع دیوانگان: آیا اصلاحات بازگشتناپذیر است؟ArmanParianhttp://www.blogger.com/profile/12730193294137736950noreply@blogger.comBlogger4125tag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-88825868856652951362013-08-17T02:06:18.559+04:302013-08-17T02:06:18.559+04:30رفیق جان
در مورد اول اتفاقا همین دیروز که روز رای...رفیق جان<br /><br />در مورد اول اتفاقا همین دیروز که روز رای اعتماد به کابینه بود من یک نوتی در گوگل پلاس نوشتم بدین مضمون که «به فهرست نمایندگان چشم بدوزید. به فهرست شهرها و شهرستانهای نمایندگان. ببینید زاکانی و رسایی و کوچکزاده از کجا هستند و بروید ببینید این شیران و انگوران و اردل کجا هستند که چنین نمایندگانی تحویل میدهند تا لزوم بازاندیشی در خاستگاه اصلاحات را بیش از پیش دریابید».<br /><br />یعنی اتفاقا در همین ماجرای رای اعتماد ما متوجه شدیم که شهرستانهای کوچک بیشتر در فهرست موافقان بودند و نمایندگان پرمدعای شهرهای بزرگ در فهرست مخالفان. خوشبختانه علیرغم اینکه شهرهای بزرگ ادعای بیشتری دارند اما شهرستانهای کوچک در مجموع تعدادشان بیشتر است و نتیجه نهایی رای به اکثریت وزرای کابینه بود. البته من منکر راهپیمایی ۲۵ خرداد نیستم. اما در شهرستانهای کوچک امکان چنین حرکتی وجود ندارد که ما بخواهیم مقایسه کنیم و نسبت ببندیم که اوضاع از چه قرار است. واقعا فضا به مراتب بستهتر و خفقانبارتر است. <br /><br />در مورد نکته دوم اتفاقا من کل این بحث را طرح کردم که به این یادداشت برسم و بگویم «اگر اصلاحات را صرفا اقتصادی پیگیری کنیم، بیهودی و بازگشت پذیر است. اما اگر این اصلاحات را فرهنگی پیگیری کنیم، یعنی از همان جنس آگاهی بخشی، اصلاحاتی بازگشت ناپذیر را رقم زدهایم. کسی که آگاه شد ممکن است فقیر شود، اما آگاهیاش را از دست نمیدهد. طبقه متوسط اقتصادی قابل نابود شدن است، اما طبقه متوسط فکری-فرهنگی نه تنها نابود نمیشود، بلکه در نسلهای بعدیاش هم تکثیر و تکرار میشود.ArmanParianhttps://www.blogger.com/profile/12730193294137736950noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-85693942159104611012013-08-16T23:32:40.954+04:302013-08-16T23:32:40.954+04:30رفیق جان
بله من این یادداشت را خونده بودم و بیشت...رفیق جان<br /><br />بله من این یادداشت را خونده بودم و بیشتر دور دوم سال ٨٤ مد نظرم بود. البته حرفم به انتخابات های مجلس هم قابل تعمیم هست. یعنی چطوری میشه در شهرهای کوچیک در چند مجلس گذشته با وجود مشارکت بالا, نماینده های معتدل (میگم معتدل چون اصلاح طلب ها احتمالا رد صلاحیت شده بودن) رای نیاوردن؟ نتیجش را هم در رای اعتماد به وزرا دیدیم. یک قرینه دیگر هم میتونه راهپیمایی ٢٥ خرداد باشه که بهرحال نشون میده تو تهران اصلاحات چقدر پایگاه داره.<br /><br />نکته دوم اینکه با پذیرفتن این فرضیه, خود به خود قبول کردیم که آگاهی بخشی و آموزش نقش خیلی محدودی تو بالا بردن پایگاه اصلاحات داره. چون تا وقتی که قیمت نفت بالاست, حکومت میتونه به اندازه کافی برای خودش پایگاه ایجاد کنه. در واقع تنها راه حل این هست که پول نفت مستقیم به مردم پرداخت بشه یا تحریم فعلی نفت حفظ بشه تا اصلاحات بتونه ادامه پیدا کنه! اینهم تناقضی هست برای خودش. روحانی سعی میکنه رابطه با غرب بهتر بشه و تحریم ها برداشته بشه ولی بطور موازی و با بالا رفتن فروش نفت درواقع داره تیشه به ریشه اصلاحات میزنه!علیرضاnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-23527879461717239592013-08-16T15:14:50.883+04:302013-08-16T15:14:50.883+04:30رفیق جان
نمیدانم یادداشت «خاستگاه اصلاحات» را خو...رفیق جان<br /><br />نمیدانم یادداشت «خاستگاه اصلاحات» را خواندید یا خیر. اینجا: http://divanesara2.blogspot.co.uk/2013/08/blog-post_1695.html<br /><br />اتفاقا رای آوردن احمدینژاد در سال ۸۴ خودش بزرگترین شاهد برای قرار گرفتن خاستگاه اصلاحات در شهرستانهای کوچک و طبقات نسبتا پایین اقتصادی است. اما در مورد تحریمیها باید عرض کنم یک درصدی از جامعه هیچ وقت رای نمیدهند. چیزی حدود ۳۰ درصد که مختص ایران هم نیست و در دیگر نقاط جهان هم کسی انتظار ندارد درصد مشارکت در هیچ حالتی از حدود ۷۰ درصد بالاتر برود. این ۳۰ درصد را کسی تحریمی حساب نمیکند.<br /><br />اما یک لایه نازک تحریمی هم ما داریم که مثلا در سال ۸۴ بروز پیدا کردند. اینها «اصلاح طلب» نیستند هرچند موافق حکومت مرکزی هم نیستند. شاید حدود ۱۰ درصد باشند که مثلا در انتخابات ۸۴ شرکت نکردند و درصد مشارکت را به شصت رساندند. این گروه بیشتر گرایش «برانداز» یا انقلابی دارند که میتوانند توسط اصلاحطلبها به مرور جذب شوند، اما خودشان اصلاح طلب نیستند. برای مثال گرایش سلطنتطلب یا مجاهدین خلق یا چپگراهای افراطی هم جزو این تحریمیها هستند. این گروه هم معمولا به طبقات ثروتمند جامعه تعلق دارند. هرچند احتمالا این ثروت را از گذشته و یا به نحوی غیرحکومتی کسب کرده باشند. ArmanParianhttps://www.blogger.com/profile/12730193294137736950noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-87978856238512805252013-08-16T05:57:07.755+04:302013-08-16T05:57:07.755+04:30این تعریف خیلی تناقضات را حل می کند ولی یک مشکل ...این تعریف خیلی تناقضات را حل می کند ولی یک مشکل عمده دارد و آن هم اینکه اگر بپذیریم که پایگاه اجتماعی اصلاحات بیشتر از شهرهای کوچک و روستاها است و با در نظر گرفتن این واقعیت که نسبت مشارکت در انتخابات در اینگونه مناطق معمولا بالاست, چگونه میتوان رای آوردن احمدی نژاد در ٨٤ را توجیه کرد؟ در ٨٤ تحریمی ها در شهرهای بزرگ بودند. علیرضاnoreply@blogger.com