tag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post6665418319899817187..comments2024-03-04T21:20:46.420+03:30Comments on مجمع دیوانگان: یادداشت وارده: «چرا مشارکت را بر کنارهگیری ترجیح میدهم؟»ArmanParianhttp://www.blogger.com/profile/12730193294137736950noreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-26812847779033086042013-06-12T14:58:13.564+04:302013-06-12T14:58:13.564+04:30دوست عزیز
خوشحالم که نوشتهام برای شما نکاتی داشت....دوست عزیز<br />خوشحالم که نوشتهام برای شما نکاتی داشت. متأسفانه همانطور که در مورد سوم بخش دوم گفتم چنین تضمینی وجود ندارد، اما معتدقم با این وجود همچنان رأی دادن پرثمرتر از رأی ندادن است. حتی اگر آرا خوانده نشود (که تصور نمیکنم عدم امکان آنرا پیشفرض گرفته باشم)، حضور در انتخابات نتایجش بیش از خالی کردن عرصه است. با فرض مهندسی، در غیاب مردم، مهندسی آرا سادهتر و ایبسا غیرضروری میباشد. امکان تمرکز بر روی آقای جلیلی بیشتر میشود، چنانکه تا همینک صداوسیما و بخشهایی از حوزه و نزدیکان حکومت بهرروشنی به او تمایل دارند و در صورت خالی بودن عرصه چانهزنی و اجماع بر سر او را بیش از این پیش میبردند. در شرایط حاضر کشیدهشدن انتخابات به مرحله دوم گزینه محتملی است و در چنین شرایطی که رقبا اکثراً از یک سو هستند و شخص جلیلی در بدنه اصولگراها مخالفان کمی ندارد، مهندسی تک مرحلهای بعید است صورت پذیرد. در صورت مهندسی در مرحله دوم در حضور روحانی، تعداد آرای روحانی وضعیت مخالفان را بهعنوان رأیدهندگان منتخب دوم تثبیت میکند. در صورت عدم حضور روحانی (که بهنظرم به حضور ما نیز بستگی دارد)، میتوان با کمک به رقیب جلیلی هزینههای مهندسی را بالا برد. یادآوری میشود هر چند رقبای دیگر چندان چنگی به دل نمیزنند، اما در عرصه عمل، پیروزی هر کدام بر پیروزی جلیلی رجحان دارد؛ رجحانی که به سبب تبعات بعضاً متفاوت اما واقعی پیروز شدن این افراد اعتبار پیدا میکند. <br />در مقام مقایسه، به نظر شما آیا در انتخابات شورای شهر تهران و مجلس هفتم، بهعنوان دو نمونه از تحریمهای چشمگیر که باعث روی کار آمدن احمدینژاد در شهرداری تهران و شکلگیری مجلس اصولگرای هفتم شدند، احتمال و نیاز به مهندسی بیشتر بود یا انتخابات سال 88؟ در مقابل، دستاوردهای جنبش 88 بیشتر بود، یا تحریمهای آن سالها؟ درست است که هیچیک ما را به مقصود نهایی نرساند، اما تفاوت نتایج روشن است.<br />نکته دیگر اینکه از این زاویه، به هر حال حضور مردم احتمال تقلب را افزایش میدهد (!)، اما در صورت نیامدن، حتی نیازی به آن نخواهد بود. مهندسی برای مجری هزینه دارد و ترجیح اول او عدم استفاده از آن است.<br />انتظارات از این انتخابات حداقلی است: در بهترین حالت، دولتی حداقلی (!) و در بدترین حالت، به زحمت انداخت مجریان مهندسی و مجبور کردن آنها به هزینه دادن. هزینههایی چون افزایش شکاف بین نیروهای خودی(بهدلیل مهندسی بهنفع یکی از گروهها)، افزایش نارضایتی عمومی، احتمال اعتراض نامزدها، خطر خطاهای مهندسی، ...<br />به این قرار هر چند متأسفانه تضمینی نیست و احتمال مهندسی نیز میرود، اما حضور در انتخابات نتایج هر چند نهچندان بزرگ، ولی واقعی و معنادار در پی دارد.<br />درباره راههای دیگر، از شنیدن نظرات شما خوشحال میشوم و امیدوارم در آن زمینهها با هم همراه باشیم.<br />جان اسمیتAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-66184135839852081602013-06-11T23:07:29.109+04:302013-06-11T23:07:29.109+04:30مقاله ی بسیار جالب و مفیدی بود. از نقطه نظراتتون ا...مقاله ی بسیار جالب و مفیدی بود. از نقطه نظراتتون استفاده کردم. اما به نظر میرسد دلایل شما برای حضور در انتخابات بر این اساس هست که رایهای ما خوانده و شمرده خواهد شد. سوال من این هست که چه تضمینی هست این طور بشود؟ اگر من تصمیم به شرکت در انتخابات داشته باشم، مایل هستم به من این قول داده شود که حق رای من دزدیده نمیشود.<br /><br />با فعال بودن در صحنه ی سیاسی و اجتماعی من کاملا موافقم، اما راههای بهتر و مفیدتری برای فعال بودن هست. Anonymousnoreply@blogger.com