tag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post9001368242132795974..comments2024-03-04T21:20:46.420+03:30Comments on مجمع دیوانگان: موتورسوارهای متواضعArmanParianhttp://www.blogger.com/profile/12730193294137736950noreply@blogger.comBlogger5125tag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-5429016970387811822013-11-28T19:26:16.120+03:302013-11-28T19:26:16.120+03:30یاد ضرب المثلی اروپایی افتادم که در مصاحبه اوریانا...یاد ضرب المثلی اروپایی افتادم که در مصاحبه اوریانا فالاچی با رهبر وقت حزب کمونیست ایتالیا (اسمش را فراموش کرده ام) خوانده بودم: جوانی که انقلابی (رادیکال) نباشد دل ندارد و پیری که محافظه کار نباشد عقل ندارد.مازیار وطن پرستnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-78191405227244064882013-11-28T19:24:52.699+03:302013-11-28T19:24:52.699+03:30یاد ضرب المثلی اروپایی افتادم که در مصاحبه اوریانا...یاد ضرب المثلی اروپایی افتادم که در مصاحبه اوریانا فالاچی با رهبر وقت حزب کمونیست ایتالیا (اسمش را فراموش کرده ام) خوانده بودم: جوانی که انقلابی (رادیکال) نباشد دل ندارد و پیری که محافظه کار نباشد عقل ندارد.مازیار وطن پرستnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-61741531528766625182013-11-17T21:12:17.238+03:302013-11-17T21:12:17.238+03:30آقا یا خانم سعیدی، مشکل آزاد اندیشان/روشن فکران م...آقا یا خانم سعیدی، مشکل آزاد اندیشان/روشن فکران ما همان چیزیست که شما بیان کردید. یعنی بدون دانستن حداقلهایی از پیشینه یک فرد و نظام فکری او سریعا اقدام به دسته بندی کنید. جوابی برای گفته هایتان در مورد دسته بندی خودم توسط شما ندارم. امیدوارم روزی ازاین حالت بیرون بیایید تا با دیدی بازتر مسايل را ببینید.<br /><br />تنها حرف من عدم کارایی «سخنان گهربار» در مقیاس خرد است. تشبیه جامعه به موتور سوار تنها زمانی میسر خواهد بود که بازه زمانی بزرگ باشد. مثلا شیوه حرکت توده های اجتماعی یک کشور در ۵۰ سال. نه چند ماه یا چند سال. کشور ما نیاز به گنده گویی و کلی گویی دراین مقطع ندارد. بیشتر می بایست مشکلات اساسی جامعه مورد ارزشیابی و کنکاش قرار گیرد. این کنکاش می بایست با مدنظر گرفتن گذشته و دیدی واقع گرا و بدن مغالطه نسبت به آینده باشد. این موضوع ربطی به رگ گردن ندارد. نظرم را گفتم. آرمان را مدتهاست که می شناسم و پستهایش را میخوانم در اغلب موارد هم نقطه نظرش را می ستایم. اگرچه این باعث نمی شود که از بیان عقایدم هراسی داشته باشم. فلسفه وجودی وبلاگ همین است.رهگذرhttp://slashwalk.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-56960840313056773862013-11-17T20:15:38.475+03:302013-11-17T20:15:38.475+03:30 آقای رهگذر نمیدونم چرا اینجور رگ گردن شما زده بیر... آقای رهگذر نمیدونم چرا اینجور رگ گردن شما زده بیرون.<br />نکنه مدل شما برای مردم ایران همون موتر سوار اولیه باشه. <br />در اینصورت البته حق دارین که عصبانی باشین چون چه جزو اونهایی باشین که زمانی فرمون ماشینشونو کنده بودن و از پنجره انداخته بودند بیرون و یا جزو اونهایی که قرار بود تفنگ بدست همراه ارتش آمریکا وارد ایران بشند در هر حال به بن بست رسیدین.<br />شما اگر به تحقیق علمی وارد باشی میدونی که روش علمی برای تحقیق همین هست که بخش مورد مطالعه رو از بقیه قسمتها جدا کنی و بصورت مجزا مطالعه کنید. به این روش ریداکشنیسم گفته میشه و هدفش اینه که از پیچیدگی موضوع در حد امکان کم کنه.<br /> البته برای جامعه نتیجه این روش بصورت مستقیم جواب نمیده و همیشه باید با کاربرد روشهای دیگه تصحیح بشه.<br />در مقابل این روش متد تحقیق سیستماتیک تعریف شده که به جامعه بعنوان یک سیستم نگاه میکنه که به هولیستیک معروفه. با اینحال این روش اولا برای جوامع خیلی کوچکتر مثل سازمانها قابل استفاده است در ثانی در بسیاری از مراحل همین روش هم از روش قبلی استفاده میشه. بنا براین مطالعه رفتار یک موتور سوار بعنوان الگوی رفتاری یک جامعه میتونه کاملا علمی باشه.<br /><br />سعیدیAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9177937031557364513.post-68086985389675189052013-11-17T14:41:18.094+03:302013-11-17T14:41:18.094+03:30این مطالب بیشتر شبیه به تلاش نافرجامی برای دسته بن...این مطالب بیشتر شبیه به تلاش نافرجامی برای دسته بندی و ساده سازی اجزای کوچکی از مشکلاتی بزرگ پیچیده است. اینکه به دنبال مدل سازی برویم و دسته بندی های چشم بسته انجام دهیم تنها به درد اجزای خورد یک مشکل بزرگ می خورد. در کل، دسته بندی سلینجراگرچه تماما اشتباه نیست اما نمی توان چشم بسته به آن تمسک جست. اینکه «بالغ» بودن را یک ارزش نشماریم تا به دسته بندی سلینجرهویت ببخشیم بیشتر یک مغالطه است تا توضیح مسايل.<br /><br />تصمیم بالغ، تصمیمی است که با استفاده از تجربیات گذشته و نگاه آینده اتخاذ شود. چگونه ممکن است جنین تصمیمی ارزشمند نباشد؟<br /><br />نکات مثبت تاریخ بشر در گرو افرادیست که سعی کردند تا شرافتمندانه زندگی/مرگ را تجربه کنند. مثال از این دست در دنیا زیاد است. امیرکبیر، میرحسین و کروبی تنها سه مورد کوچک هستند که حتی بعد از گذشت ۴ سال آنها را فراموش کرده و به چنین تقسیم بنده «نابالغی» رسیده ایم. نکته ای که همیشه در ایران من را می رنجاند ساده سازی مسايل بدون در نظر گرفتن هویت گوینده و شنونده است. اینکه به «جملات گهربار» میچسبیم می تواند نشان عدم توجه به پیچیدگیها و پرش از روی تپه باشد. که البته نوعی تصمیم نابالغ به معنای واقعی کلمه است.رهگذرhttp://slashwalk.blogspot.comnoreply@blogger.com